ساموئل...:
شما
از کلینت ایستوود ایراد گرفتی ولی نفرمودی چرا ؟ انتظار داشتید بیاد از
کسانیکه سربازهای کشورش رو کشتند طرفداری بکنه ؟ شما بودید اینکار رو
میکردید ؟ مردم خاورمیانه وحشی هستند خوب این حقیقت داره، این که ناراحت
شدن نداره، نیستند مگه ؟ زن و بچه کتک میزنند، سر میبرند، با دختر ۹ ساله
ازدواج میکنند، با دختر خوانده خودشون ازدواج میکنند، تا دیروز زیر صدام و
پسرهاش دچار تنگی نفس شده بودند بعد از آزادی شروع به کشتن سربازهای
آمریکایی کردند، سر همدیگر رو از تن جدا میکنند، الان هم که افتادند به جون
همدیگه. شما به عنوان کسی که از خارج از منطقه به این وقایع نگاه میکنه
چه قضاوتی میتونستید داشته باشید ؟
ای آقا ساموئل ارجمند،
پرسشهای شما بسیار سنجیده و به جا هستند هر چند در سنجیدگی و جا، تا حدودی یکطرفه! یعنی هممنظرِ همان طرفی که با افسوس، کلینت ایستوودِ بسیارهنرمند هم، به عنوانِ یک آمریکایی کنسرواتیو ایستاده!
دقیقا به خاطر همین تناقضهای انسانی هم هست که در آن سطرِ تند، کنارِ نامِ ایستوود، واژههای عزیز و محترمانه را به کار بردم!
ایستوود، گل به روی شما، اگر در باره دستشویی رفتنِ پدربزرگاش هم فیلم بسازد آن فیلم بسیار درخشان و تماشایی خواهد بود به شرط آنکه یک رولور "درتی هاری"ای چند بسته فشنگ و یک وسترنتاون یا گوشهای از یک شهر مدرن را به عنوان لوکیشن در اختیار داشته باشد! او هنرمندی ست که دست کم دو سه میلیارد انسان در سراسر گیتی را به مدت چند دهه میخکوب آثار خود کرده! چه آثاری که در آنها بازی کرد و چه فیلمهایی که خود ساخت! او انسان و خواهشهای پنهاناش را بسیار خوب میشناسد! من هم خودم را یکی از آن دو سه میلیارد شیفتهِ بیشتر فیلمهای او میدانم و او و هنرش را میشناسم و با خودش بسیار دوست دارم! دلیلاش هم این است که هیچ کاری از او نیست که ندیده باشم و برخی را بارهای بار!
ایستوود هم مثل آن موسای هالیوود، یعنی چارلتون هستون، آغازی متفاوت از پایاناش داشت! آرزو دارم که این فیلم آخرین فیلمِ او نباشد حتا اگر من نپسندم! چارلتون هستون، حتا تا حدودی چپ بود ولی یکدفعه دستهای پشت پردهِ هالیوود، یعنی سیا و موسادِ هالیوود، او را قاپیدند و کسی که دغدغهِ عدالت داشت ناگهان رئیس نشنالرایفلآسوسییشن یعنی یکی از قدرتمندترین لابیهای راستِ لگامگسیختهِ آمریکا شد! کلینت هم همان راه را رفت! شدیدتر! او از همان زمان جنگِ سرد، هم موضعِ کسانی مثلِ ریگان و بوشِ پدر بود! ارادتاش به بوش پسر هم که پنهان نیست!
اصلِ سخن من این است که آقای ایستوود به عنوان یک هنرمند و یک آمریکاییِ دارای موضع سیاسی محافظهکار حق دارد باورهایش را به هنرش نیز سرایت دهد! شک ندارم که حتا فیلمهای از نظر من ارتجاعی او هم ارزش دیدن و ستوده شدن دارند ولی آنکه آثار او را تماشا میکند هم ذهناش را دربست به ایستوود و حزباش اجاره نداده! من از سکوی انتقاد همان آزادیهایی را دارم که او از موضعِ فیلمسازدارد ! آن حرفهایی که پشت "امریکناسنایپر" نهفته و شما هم باور دارید همان حرفهایی ست که میشود از موضع منتقد به خود آمریکا و ارتش خونخوارش نسبت داد! مردم خاورمیانهای که منِ پنجاه و پنجساله به یاد دارم همین مردم وحشی و سربری نیستند که ما به روایت یکطرفهِ غرب میبینیم! آمریکا و اسرائیل نمیخواهند جهان چهرهِ انسانی خاور میانه را هم ببیند! از نظر آنها خاور میانهایها همان مردمی هستند که هالیوود و سی ان ان دههها پیش از آنها ارائه دادند! شاید سن شما به تماشای فیلمهای دههِ نود هالیوود قد ندهد ولی من خوب به یاد دارم که در آن دهه همان کلیشهِ تصویریای را از عرب و مسلمان(که من نمیتوانم باشم) و ایرانی و کلا خاور میانهای ارائه میداد که حالا در اخبار نشان میدهند! مشتی ریشوی وحشیِ نچرال بورنکیلر که به هیچ شوایتزنگر و چشم آبیِ بلوندی رحم نمیکنند! این بازی شوم از پایان جنگ جهانی در هالیوود روی صحنه است! آمریکا و سیکلوپ(تکچشم)اش هالیوود، تنها همان تصویری را که خودشان از دیگری میسازند به دیگران نشان میدهند! این یعنی دستکاری واقعیت! ماشیناسیون، شارلاتانیسم، پروپاگاندیسم! داعش، پیش از آنکه روی صحنهِ تاریخ و جغرافیا ظاهر شود در هالیوود پدیدار شد! آمریکا و بستفرندهای خوشناماش عربستانِ آل سعود و شیخنشینهای نفتی و هیتمنهای هارِ منطقهایشان پاکستان و ترکیه، این طاعون را به جانِ منطقه و جهان انداختند! آن ویروس برای دیگران تهیه شده بود! حالا به جان خودشان هم افتاده! پس چاره چیست؟ نامداری مثل کلینت ایستوود باید بیاید و شکستها و افتضاحاتِ استراتژیکِ سیا و ارتشِ ضعیفکش و تریلیوندلارسوزِ آمریکا را رنگ و روغن بزند! آنهم در چهرهِ بزدلی که از کیلومترها دور و از روی تشک گرم و نرماش نشانههای زنده را از زن و مرد و کوچک و بزرگ میزند و مثل شما فکر میکند که دارد مشتی وحشی را میکشد! چه قهرمانی! آمریکا ته کشیده دوستِ من! این آمریکا را اگر همینگوی و فاکنر و سلینجر و اورسون ولز میدیدند با همان دلهای گندهشان غش میکردند! آنچه ایستوود در این فیلم ساخته همان گل به روی شما، بی بی گوزکی ست که آمریکای حکامِ پشتِ پرده به آن نیاز دارد! یک چهرهِ قهرمانانه از کشوری که دهههاست جز قتلِ عام و غارت و بولیینگ و جنگِ پی در پی افروزی کاری نداشته! آمریکایی منفور و بدنام که ناماش همیشه کنار اسرائیل و عربستان سعودی( چرا عربستان سعودی که از دههها پیش از پیدایشِ داعش تا کنون، در خیابانها سر میبریده در چشم آمریکا و ایستوود وحشی نمینماید و از متحدهای اصلی غرب است؟ چرا ایستوود این توحشِ همدستهای اصلی مافیای آمریکا را نمیبیند؟) و قطر و دوبی میآید! آمریکایی که همان اگراندیسمانِ جمهوری اسلامیها اسرائیلها و عربستانهاست! آمریکایی بربر و بیرحم! امپراتوریای که ظرفیتِ امپراتوری را ندارد و مثل پستترین گنگسترهای سیسیلینیویورکیِ دههِ سی به بعد خودش رفتار میکند! آل کاپونی که دیگر حتا بامزه هم نیست!
بله! دوست عزیز! هنرمندی که کنار سی آیای و خانوادهِ بوش و ملک سعودی و لیکود اسرائیل قرار میگیرد دوستِ من نیست! دوست من آن کلینتِ "دِ اوتلا جوزی ولز" بود و هست که به جایش با ارتش آمریکا هم میجنگید! آن کارگردانی که در کنار آرتور پن(لیتل بیگ من)آنقدر شعور و معرفت داشت که درنده خوییهای پیش از خودش با سرخپوستهای آمریکا در تاریخ و سینما را با نشاندادن چهرههای راستین آنها و بازیگرانی از خود آنها (مثلاچیفدنجرجِ والا ) جبران کند! آن کلینتی که سرخپوستها دوست داشتند و احترام میگذاشتند و نه این ایستوودی که کنار قاتلزادههای تاریخی آنها و مردمی از سرتاسر جهان میایستد!
این کلینت، کلیشههای ارتشِ آمریکا و سی آیای را پایهِ مستندِ درام خود قرار داده! این کارگردان بوی خون و عرق زیر بغل جرجدبلیوبوش و پدرش را میدهد!
آیا آن میلیون ها آلمانی و ویتنامی و مکزیکی و آمریکای لاتینی و صربی و عرب و پاکستانی و افغانی که در این چند دهه ارتشِ آمریکا کشت همه وحشی و سربر بودند و تنها اسنایپرهای سایکوپتی مثلِ قهرمان فیلمِ ایستوود، گودگای هستند؟ دیگر بوی تاریخا گندِ این گودگای در آمده است!
اینجاست که باز تکرار میکنم، دور از جانِ شما:
ای کلینت عزیز، محترمانه، خاکِ خاور میانه بر سرت!"
با آرزوهای نیک برای شما آقا ساموئل عزیز، که لحنی درست و خرددوستانه داشتید!
فدای شما!
حسین شرنگ!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر