-وَمَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یَا شرنج؟
-غضروف!
...
-چه در دست داری ای شرنگ؟
-غضروفِ راستی که به هیچ صراطی مستقیم نیست و با آن میتوان تولیدِ شرنگچه کرد! کنارِ آب رفت! خودگایی کرد! به آن خیره شد! در حکمتِ آفرینشاش غرق گشت! آن را حواله به خار و مارِ این و آن کرد! به آن نازید! آن را میلهِ پرچمِ وجود کرد! آن را برید و جلوِ سگ انداخت! آن را خاراند! به او گفت: ببخشید جنابِ مهندس! شما در دستِ اینجانب چه میکنید؟ چرا تنبانِ اینجانب را اشغال کردهاید؟ مگر خودتان خانه زندگی ندارید؟ چرا با این راستی و درستیِ پیوسته اصولِ کج و کولهِ مرا زیرِ پا میگذارید؟ باز هم بگویم؟
ترجمهِ موسی کلیماللهی با تصحیح و تحشیه و مقدمهِ مرحومِ ذبیحالله منصوری.
-غضروفِ راستی که به هیچ صراطی مستقیم نیست و با آن میتوان تولیدِ شرنگچه کرد! کنارِ آب رفت! خودگایی کرد! به آن خیره شد! در حکمتِ آفرینشاش غرق گشت! آن را حواله به خار و مارِ این و آن کرد! به آن نازید! آن را میلهِ پرچمِ وجود کرد! آن را برید و جلوِ سگ انداخت! آن را خاراند! به او گفت: ببخشید جنابِ مهندس! شما در دستِ اینجانب چه میکنید؟ چرا تنبانِ اینجانب را اشغال کردهاید؟ مگر خودتان خانه زندگی ندارید؟ چرا با این راستی و درستیِ پیوسته اصولِ کج و کولهِ مرا زیرِ پا میگذارید؟ باز هم بگویم؟
ترجمهِ موسی کلیماللهی با تصحیح و تحشیه و مقدمهِ مرحومِ ذبیحالله منصوری.
یا حُسَین :هیچ آدابی و ترتیبی مجو!
پاسخحذفشرنگابادت آبادترباد.
چیرز
ای همایونِ کافر به توحش! حالا دیگر شرنگستان شد شرنگآباد! بهبه! از آن ترسم که فردا جمهوری وحشی را هم کدخدایی تمدن بنامی! ویکآاپ! خوش برگشتی!
پاسخحذفیَا شرنج:
پاسخحذففرمود! مبادا هرگز بیمناک از بِیَمِینِکَ گرفتن دَه دَه دَن قالن باشی! که:
گرمعدن قهر او بجنبد نُه قُبه ی آسمان برُنبد
آب دهن اش شفا و مرحم قربان اَخ و تُف اش بگردم
دستبُرد از نسخه ی ابن دیلاق
:D نُه قُبه ی آسمان برُنبد
پاسخحذف