۱۳۹۴ بهمن ۹, جمعه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
باغوحشی که شرنگ سروده است
خانه > خاک > شعر > باغوحشی که شرنگ سروده است تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۸۹ • چاپ کنید درآمدی بر اشعار حسین شرنگ و شعرخوا...
-
به خواهرزادهام وحید رشتهداری شیدا نخستین "عشقِ زندگیِ من" بود! یک عشقِ به راستی گیومهنشین! روزی طرفهای عصر، داشت ا...
-
گلها ویرانهِ تن را میپوشانند بوی مرگ را میپوشند گلها وظیفه دارند مرگ را رنگ کنند بوی مرگ را بگیرند گلها همان برگی را به مرگ میزنن...
-
برای اینکه خودم خودستانِ خودم باشم شما همگان را منیدهام با جانام از همهِ جانوران گذشتهام ماهی یی که از همهِ ماهیان و سپس از آب گذ...
http://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=10874
پاسخحذفhttp://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=10874
پاسخحذفhttp://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=146
پاسخحذفاپیدمی سِرمخفیکاری!نه تنها میان سیاسیکارها!بلکه در وسایل ارتباط جمعی و...وول میخورد.
پاسخحذفحسین جان شاید برخورده باشی میان آشنایان , فامیل , همکاران و... اشخاصی هستند که در هیچ موردی نظر روشنی نه اینکه نداشته باشند بلکه نمیدهند! یا ابراز عقیده ای نمی کنند!دریغ از دادن یک سر نخ برای باز کردن کلافی!
تکیه کلام یکی از نزدیکان!این است:جز راست نگو , هیچ راست نگو! ها هاها.آنچه که سبب پیشرفت(که البته برای ما به همین دلیل سرمخفیکاری و لاپوشانی پسرفت )در هر جمعی یا جامعه ای میشوداین است که اهالی اش تا چه اندازه افکارشان را مبادله و با هم همکاری کنند. ما هر یک تکسلولی از مغز جمعی هستیم. این سرمخیکاران همان ویروسهای جامعه هستند که بیشتر به دلیل انحصار طلبی و کسب قدرت از تبادل افکار و نقد نقاط ضعف جلوگیری کرده و ماه ِشفافیت را در محاق می اندازند. تا آن روزی که خانه هایمان شیشه ای !شود.
فدات
جز راست نگو , هیچ راست نگو! :)))))))
پاسخحذفhttp://revolution.shirazu.ac.ir/?attachment_id=4672
پاسخحذف