۱۳۹۵ خرداد ۹, یکشنبه

از قلمرو شومِ شیعه

هر چه از قلمرو شومِ شیعه دورتر میشوی میبینی‌ و می‌‌شنوی که ناز و شیوه و کرشمه و غنج و غمزه بیش از پیش از عالمِ ادا و اصول، همانا اطوارِ قحبگی فا فا فا فا صله‌صله‌صله‌صله‌ای نجومی می‌گیرد و آمیخته و آمخته می‌‌شود فرهنگ می‌‌شود! شیر و شکرین می‌‌شود! در آن گناهکارگی و شرم و شیونِ تن‌ نیست!
به آن کابارهِ پستو‌ناکِ نهانِ ایرانی‌ نگاه کن!
چه میبینی‌؟
قوادی با ژستِ لوطی و قحبه‌ای در کمالِ زاری تن‌ با رقصی که بر تن‌ِ زن زار می‌‌زند!
بله! تن‌ در اسلام و به ویژه در دار‌العزا‌ی آن، تشیع، خانهِ شیون است : بیت الاحزان!
بیا این خانهِ کلنگی را ویران کنیم!
بیا خانه‌ای نو بسازیم که هفتاد و پنج میلیون حسین و زهرا در آن سینه‌های زدن و گیس‌های کندن را فراموش کنند!
انسانِ رقص و آواز عاشورا‌کربلا نمی‌‌شناسد!
اینجوری ‌ست:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

باغ‌وحشی که شرنگ سروده است

  خانه  >  خاک  >  شعر  > باغ‌وحشی که شرنگ سروده است تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۸۹ • چاپ کنید      درآمدی بر اشعار حسین شرنگ و شعرخوا...