۱۳۹۵ دی ۶, دوشنبه

خود‌امضایی با دستِ ترامپ


خود‌امضایی با دستِ ترامپ
.

*"دعای 30 بنده ی جهان سومی":

.
 "پیروزی شما در رقابت‌های انتخاباتی ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا را تبریک می‌گوییم...
ما و میلیون‌ها ایرانی
 رییس‌جمهور منتخب و کنگره ایالات متحده برای نخستین بار فرصت بیابند
توافق فاجعه‌بار
چرخشی ۱۸۰‌‌درجه‌ای نسبت به همه ارزش‌های بنیادین ایالات متحده امریکا
اکتبر ۲۰۱۱
اظهارنظری خردورزانه
امید و اعتماد
حمایت ایالات متحده از آزادی و دمکراسی در ایران
رویکرد امریکا توسط شما
سی‌وهفت سال بی‌اعتنایی و چشم فروبستن
 چشم فروبستن نزدیک‌بینانه دنیای آزاد بر بنیادگرایی مسلح و انتحاری اسلامی
 وقایع تاسف‌باری چون شارلی اِبدو، باتاکلان، ترورهای پاریس، بروکسل، اورلاندو و
(داعش) و حکومت اسلامی
نظام‌های منتخب مردمی طرفدار صلح و رفاه
دولت امریکا در خاورمیانه
 تحویل پنهانی صدها میلیون‌ها دلار پول نقد به فرماندهان سپاه پاسداران و امپراطوری مالی آیت‌الله خامنه‌ای در ازای آزاد‌سازی گروگان‌ها بود که جمهوری اسلامی
از وزارت خزانه‌داری بخواهد
تحریم‌ها را با قدرت به اجرا درآورد
 ما از دولت آینده می‌خواهیم که یک رژیم جامع تحریم را علیه آن گروه از مقامات ایرانی که ناقض حقوق ایرانیان در ۴ دهه‌ی گذشته بوده‌اند تدوین کند.
 برنامه موشک‌های بالستیک ایران، یک تهدید نه فقط برای منطقه که برای جهان است؛ ما از رییس‌جمهور منتخب می‌خواهیم که یک ائتلاف بین‌المللی را برای فشار بر جمهوری اسلامی ایران و وادار کردن این رژیم برای متوقف کردن برنامه موشک بالستیک دوربردش تشکیل دهد.
ما معتقدیم که ایالات متحده بایدمعتقدیم که ایالات متحده باید با رفتار مخرب سپاه در منطقه، در تمام جبهه‌ها، و با تمام ابزارهای موجود مقابله کند.
پاشنه آشیل رژیم اسلامی این است که مردم ایران دیگر از آن حمایت نمی‌کنند.
 ما از دولت جدید می‌خواهیم که از ایرانیان طرفدار دمکراسی که هدف‌شان جایگزین کردن رژیم خمینیست تهران با یک حکومت مبتنی بر دمکراسی لیبرال است، پشتیبانی کند.
زمان آن فرا رسیده که ایالات متحده
در کنار مردم ایران بایستد
 ایرانِ بعد از حکومت اسلامی، ظرفیت آن را دارد که یکی از ثابت‌قدم‌ترین متحدان امریکا در جهان باشد.
 ما امیدواریم که امریکا تحت رهبری شما، به مردم ایران کمک کند تا کشورشان را از تندروهایی که چهار دهه است بر آن حکومت می‌کنند، پس بگیرند"
.
.
تیتر‌های شیکِ خود‌امضایی‌کنندگان:

فعال سیاسی – زندانی سیاسی پیشین

فعال حقوق بشر – زندانی سیاسی پیشین

فعال سیاسی – عضو دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال زندانی ایران

زندانی سیاسی پیشین – عضو دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال ایران

زندانی سیاسی پیشین – رئیس مرکز بین‌المللی مطالعات لیبرالیسم

پژوهشگر در مطالعات ایران

موزیسین – فعال حقوق بشر

پژوهشگر تاریخ خاورمیانه

روزنامه‌نگار

فیزیکدان

پزشک

پژوهشگر در مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه

فعال سیاسی – از بنیان‌گذاران شهروندیار

جامعه‌شناس – نویسنده و محقق در جامعه و سیاست ایران

ریاضیدان – عضو دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال ایران

برنامه‌ساز تلویزیونی

پژوهشگر دمکراسی دیجیتال

روزنامه‌نگار – مدیر اجرایی «فارین پالیسی سیرکل»

برنامه‌ساز تلویزیونی

حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات)

اقتصاددان و محقق علوم سیاسی – فعال سیاسی"
...

و ۹ فعالِ سیاسی و عضو دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال زندانی ایران
.
.
عنوان، وام‌گرفته از نوشته‌ای از دوست‌ام بهروز سرابی.
.
 چه خوش‌ش‌ش‌ش‌ش‌حالم ک نامِ یکی‌ از دوستان‌ام(هر چند به خاطرِ چند سطرِ من در باره‌اش از لیستِ من به خواستِ خود‌غایب شد)در میانِ این تحفه‌ها نیست!

برای من بسیار مهم است که آدم‌های با شخصیت و اندیشمند میانِ چنین بندگانِ جهان سومی‌‌ای نباشند!

گدا‌ی ترامپ نمی‌‌تواند اهلِ اندیشه و شخصیت باشد!

۱۳۹۵ دی ۴, شنبه

در یمنی میشِ منی در حلبی خویش منی



 Alborz Zahedi
19 décembre, à 12:41 ·
این آغاز ماجراست. خشمی چنان در میان انبوه مخالفان «بشار اسد»، قصاب دمشق موج می‌زند که این ترور، این فریادها و این گلوله‌ها تنها نشانه‌ای کوچک از آن است. «سوریه را فراموش نکنید، حلب را فراموش نکنید». «ما در حلب می‌میریم شما اینجا بمیرید».
مهم نیست قاتل ترک است و وابسته به کدام جریان سیاسی. او مخالفان بی شمار اسد را در این «اجرا»ی پست‌مدرن ترور نمایندگی می‌کند. این الله‌اکبرها که از این حنجره زخمی بیرون می‌جهد را هم چند نوروشنفکر وطنی می‌توانند به داعش منتسب کنند یا با وصل کردنش به سعودی و اسراییل و ناتو خیال خودشان را راحت کنند. اما جهان بر مدار خودش خواهد چرخید. مخالفان دیکتاتور تنها چند مزدور سعودی نیستند. تمامی روشنفکران سوری، دانشجویان و آزادی‌خواهان سوری که از جنایات اسد به تنگ آمده‌اند حالا مجبور هستند کنار رژیم مرتجع و کثیف «سعودی» بایستند، چرا که روسیه و آن متحد دیگرش که بخش مهمی از بودجه مملکت ورشکسته و فقیرش را صرف دفاع از دیکتاتور برای پیشبرد اهداف استراتژیک کرده است، پشت اسد ایستاده‌اند. این زخم تازه چرک کرده است و چرکش خاورمیانه را فراخواهد گرفت.
بی‌سابقه است که جریان‌های روشنفکری سرزمینی با تکیه بر پارادایم‌های رئالیستی و امنیتی با دولتشان یکی شوند و از دخالت نظامی در سرزمینی دیگر و علیه مردمی دیگر دفاع کنند. هرچند ظهور این جریان عجیب که در هیچ‌جای جهان همتا ندارد بی‌ارتباط با جریانات سیاسی نیست که در واشنگتن با دلارهای اسراییل و عربستان از تحریم علیه کردن مردم ایران دفاع می‌کنند. این یعنی ورشکستگی در تمامی ابعاد و در تمام جبهه‌های سیاسی و فکری یک جامعه. زمانی که روشنفکری با توجیهات پا در هوای رئال‌پلتیک از پیروزی اسد خوشحال می‌شود و سور عزای مردم سوریه را کنار حامیان و مزدوران دیکتاتورها به سفره می‌نشیند، خشم این تروریست جوان نیز بیشتر قابل درک می‌شود. خاورمیانه آبستن خشونت ‌های هولناکی‌ست. خدای کهنِ خاورمیانه خودش به قربانیانش، تمام قربانیان این جبر تاریخی و جغرافیایی رحم کند.
پانوشت: جنگ جهانی اول از ترور یک سفیر آغاز شد.د"
+
-...

 Alborz Zahedi.... از طرفی هم ترور سفیر توسط یک بیگانه یعنی چه؟ ترور سفیر روسیه به عنوان دشمن مردم آزادی خواه سوریه، چه مشکلی دارد؟ 
.
. Sourena Hashemi البرز جان عضو پلیس ترکیه سفیر رو ترور کرده بعد از آزادی خواهی و مظلومیت سوریه میگی؟ این سوریه و مخالفانش چطوری یا ترکن یا چچنی یا سعودی؟ کدوم حنجره ی آزادی خواه بعد ترور الله اکبر میگه؟ .

 Alborz Zahedi وا! الله اکبر رو آزادی خواهان نمیتونن بگن؟ آزادی خواه نمیتونه مسلمون باشه؟ یارو پشت مردم سوریه ست و مهم اتفاقی ست که افتاده و سفیر کشور دشمن رو کشته. این روایات منو یاد روایات حول ندا اقاسلطان میندازه"
.

Zahra Izadbin من هم از سفیر عربستان متنفرم. اجازه ترورش را با یک الله اکبر یا زنده باد آزادی دارم؟ تبدیل به قهرمان خشمگین خسته از ظلم می شوم؟ این ملت خسته از ظلم اسد، چرا همت نمی کنند به سفارت سوریه در تهران حمله کنند یا سفیر سوریه را یک جایی در ایران با فریاد زنده باد آزادی بکشند که ریشه ظلم در دنیا خشک شود. . این چه استدلالیه؟ معناش چیه؟ واضحه که نمیشه در ایران سفیر سوریه رو ترور کرد؟ خودتون یه بار با صدای بلند بخوانید.
.
Zahra Izadbin ولی در ترکیه می شه سفیر روسیه رو کشت؟
.
 Alborz Zahedi اصلا دنبال اثبات چه چیزی هستید؟ بله. راحت تر میشه ترورش کرد. مهم اینه که سفیر روسیه دشمن آزادی خواهان سوری بود و در جنگ حلوا خیرات نمی کنند. شما چرا از سفیر عربستان نفرت داری؟ جلوی نفرتت را بگیر. مگر عربستان مثل سپاه پاسداران مردم کشورت را به رگبار بسته؟
.
 Zhe Sadry تروریست جوان! بر وزن مبارز جوان مثلا؟! هم باور دارین تروریسته و هم خواستین ازش آدم خوب و مظلوم بسازین؟ 
.
 Alborz Zahedi تروریست که بالذات بد نیست دوست عزیز. چه‌گوارا هم تروریست. حمید اشرف هم تروریست. تروریسم لزوما محتوای غیرقابل دفاعی نداره 
J’aime · Répondre · 19 décembre, à 14:48

...

من بیهوده این کامنت‌ها را برای تو کپی‌-پیست نکردم:
پنج تن‌ از از اهالی فرند‌لیستِ من در فیسبوک، این ترور‌الله‌اکبر‌نامهِ سر تا پا چرکینِ چنگِ واژون‌زن را لایک کردند!
از سه تن‌ِ آنها چشمی نداشتم ولی‌ دیدنِ نامِ  یک دوستِ ژرنالیست، فمینیست و کوشندهِ حقوقِ بشر و حیوانات) و یک دوستِ اندیشمند و گونه‌ای از چپِ نو‌اندیش با اتیکت و کلاس و نزاکتِ بسیار بالا‌ی اندیشگی و نوشتاری) مرا واداشت تا صد‌ها کامنت و زیر‌کامنتِ زیرِ آن پست را بخوانم: چندین ساعت!
از آن کار پشیمان نیستم چون مدت‌هاست که به جای رمان‌خوانی کامنت‌خوانی می‌‌کنم و بارهای بار هم خیرش را دیده‌ام!
آنهمه کامنت را خواندم که از سویی با منشِ آن نویسنده در پاسخ‌هایش بیشتر آشنا شوم و از سو‌ی دیگر یکدله که آنچه او در متنِ بنیادی نوشته از سرِ ایهام و تاویل‌انگیزی‌ای هرمنوتیسین‌پسندانه نبوده و شگفتی من از لایکِ آن دو دوست زیرِ چنان متنی سرسری نباشد!
,
در یمنی ریشِ منی
در حلبی خویش منی:

 اهالی"صنعتِ حقوقِ بشر"که با دیدنِ لنگِ زخمیِ مورچه‌ای در باغچهِ خانه‌شان در سرِ خود آژیرِ آمبولانس می‌‌شنوند وقتی‌ پلیسِ ضدِّ شورشِ یک حکومتِ اسلامیِ کودتا‌در‌کودتاییِ پان‌ترکیست‌اسلامیست در روزِ روشنِ یک گالری، سفیرِ کشوری با وزنِ روسیه را الله اکبر‌گویان و با تکرارِ شعارِ منحوسِ اخوان‌المسلمین، ترور می‌‌کند و نویسنده‌ای  آن "اجرای پست‌مدرن"را ماستمالی، ناگهان چنان دچار احساساتِ ملو‌دراماتیک می‌‌شوند که یادشان می‌‌رود لایک‌زدن زیرِ چنین نوشته‌ای پا گذاشتن روی خونِ یک انسان است و به شتاب‌انگیختنِ ماشینِ جنگی که دودش دیگر جهانگیر شده است:"
,
آیا این ذهن و زبان‌سوزترین گونهِ دابل‌استاندارد‌خوئی نیست؟
آن مانورِ آخر‌الزمانی آلِ سعود پیرامونِ ترورِ سفیرشان در واشنگتن را به یاد داری؟
به یاد داری که چگونه جیم‌الفیانِ بدنام در پیشینهِ رفتار با سفیر و سفارت را انگشت‌نما کردند؟
و در بوق دمیدند حمله به سفارتِ بریتانیا‌ی صغیر و سپس عربستان را؟
و سفیرِ آمریکا در لیبی‌ را که چگونه روزی چند پس از خرسند‌چندک‌زدن بر جسدِ تکه پارهِ قذافی، کشندگانِ همان کشته یعنی‌ مرگ‌گماشتگانِ خودشان و ناتو، به او در سفارتخانه‌اش تجاوز و او را پاره پوره کردند و سوختند؟
کیلاری‌هلینتون: "آمدیم دیدیم او مرد...‌ها ها‌ها ها!"(ویدئو در بخشِ کامنت‌ها)
چند تن‌ از این البرز زاهدی‌ها، این دانش‌آموختگان و دانشجویانِ پیشین و پسینِ لیبرال، این فیلسوف‌ها و استادِ دانشگاه‌ها و زرتشتی‌ها(ی شاعر‌نویسندهِ اسلامِ ناناتویی‌ستیز) و خلاصه این "چپ"ها و "مجهادی"های "ساری‌سوریه"ایست از آن جنایتِ خوفناک فغانشان در‌آمد؟
 ,
شاعری بسیار نادان را به یاد دارم که در آن گیرودارِ جهل و جنایتِ واگیردار در همین فیسبوک و در گفتگولی با ژورناله‌ایستی مشنگ‌تر از خودش فریاد می‌‌زد:" کاش جوان بودم و به انقلابیون لیبی‌ می‌‌پیوستم...به زودی بشر جاودانه از شرِ استبداد و دیکتاتوری رها خواهد شد..."
من در همین صفحه چنان مسخره‌اش کردم که آن لینک پسینِ همان روز از آن سایتِ زرد و صفحهِ خودِ آن ایلیاتی  بنجلِ شیک‌فروش پاک شد!
.
 فرستادنِ یک دانه زیره به کرمان:

گادفادرِ نئوکان‌های آمریکا ایروینگ کریستول، پسرِ عراق‌سوزش بیل کریستول و بسیاری دیگر از آنها خودشان چپ بودند: ترتسکیست‌هایی‌ بیشتر یهودی‌صهیونیست که دیرتر با لیبرال‌دمکرات‌هایی‌ از خویشانِ ذهنی‌ خود در آمیختند و با نفوذ در حکومتِ آمریکا جهان را به همین روزی انداختند که گواه‌اش هستیم!
.
دقت کرده‌ای که همهِ آن تحفه‌های فوقِ لیسانس به بالایی‌ که خارج از کشور را دچار خارشِ مزمنِ نئو‌کانیسم و نوکری در سایت‌ها و بنیاد‌های آمریکایی‌-اسرائیلی و کلا ناتویی کردند از بدنهِ جیم‌الف بودند: ملی‌-مذهبی‌!
بنیادِ توانا را تحکیم وحدتی‌ها با ایده و سرمایهِ وزارتِ خارجه و "کار" آمریکا به راه انداختند تا ما را به دانشِ پرستش هولوکاست‌کالت و شیوه‌های رژیم‌چنج آشنا فرمایند: برو روی توانا ببین چگونه یک غنچهِ اسرائیلی‌ایرانی‌ در بارهِ فاشیسم و نازیسم سوریه و هولوکاست‌ناک‌کردنِ یهودیانِ سوری از سوغ خاندانِ اسد دادِ سخن داده: انگار نه انگار که دهه‌هاست که اسرائیل بخشی از آن کشور را اشغال کرده و با تحمیلِ تحریم بر آن از سو‌ی پدرخوانده‌هایش و سپس با دمیدن بر آتشِ جنگی شوم با لشکرِ زامبی‌های پروتژه‌اش آن سرزمین را خاکستر‌نشین کرده و انگار نه انگار که همان چند دهه پیش، موساد و جاسوس‌هایی‌ چون الی کوهن بر آن چنان ضربه‌ای زدند که تخمِ اعتماد به یهودی و اسرائیل را در دل آنها سوخت!
زیرِ همهِ این لینک‌ها لایکِ آیه‌الله‌زاده‌ها و ملی‌-مذهبی‌‌های پیشین و توانا‌تو‌چی‌-های سپسین هست: انگار فلز‌های این آلیاژ را با نفرت از ایران و ایرانی‌ آب داده‌اند!
,
"کجاست آن بستر مشترک و نهادینه گفتگو برای شکل دهی افکار عمومی به نحوی دموکراتیک؟ بهترین ایده ها و مطالبات، وقتی سوار بر نفرت و کینه اجتماعی باشد سرنوشتی جز سوریه ای شدن Syria-esque را برای بازیگران فضای سیاسی آن جامعه نمی تواند داشته باشد. آنچه فضای مخالفت دموکراتیک را می تواند به آنی تبدیل به سوریه ای شدن بکند همین بستر متنفرانه و متفرعنانه و گنگ و نابینا است."
 چرا نویسندهِ عزیزِ چنین سطر‌هایی‌ این از در‌در‌نیامدگانِ از خود‌به‌در‌شده  که هم بر تفرعنِ توانا و انستیتوی واشنگتنی خلجی و دل‌سوختهِ سوریه همانا مولانا البرز زاهدی و خلاصه ایل و آ‌ل‌های ناتو‌پسند لایک می‌‌زنند و هم بر لحنِ سوئیسی خودش، را نمی‌‌بیند؟
 اگر مکانیسمِ استتوس‌های معصومانه‌دمکراتیکِ او را باز کنی‌ خواهی‌ دید که نه معصومانه است و نه دمکراتیک!

چرا اصل و سرچشمهِ تهدید، همانا سیاستِ نئو‌کانی رژیم‌چنج هیچگاه از سو‌ی این دوستان در سایهِ پرسش نمی‌‌رود؟
این زبانِ "ان جی‌ او"ناک دیگر دارد بیش از حد متفرعن و تهدید‌آمیز می‌‌شود و آدرسِ غلط می‌‌دهد!
تروریسمِ شومِ القاعده در حلب به رسوایی درهمشکسته شد چرا اسلام‌ستیز‌های دیروز سوگوار شده‌اند؟
یعنی‌ تنها اسلامِ جیم‌الف بد است؟
چرا یکباره اسلامِ القاعده به نام‌های گوناگون(جبهه‌-النصره، فتح‌الشا‌م، جیش‌الاسلام، احرار‌الشا‌م و....)ناز و حماسی و خودمانی و عزیز  بی‌جهت شد؟ به نام‌های میانِ پرانتز دقت کن: آیا هیچ نامی‌ از سوریه می‌‌بینی‌؟ تروریسمِ نئوکانییزه اصلا کشوری به نامِ سوریه را نمی‌‌شناسد: شا‌م، یعنی‌: سوریه، اردن، لبنان، فلسطین، قبرس و بخش‌هایی‌ از ترکیه و عراق و حتا مصر، و جیش و جبهه‌‌هایی‌ که این نام را پسوندِ خود کرده‌اند همه از دم در این منطقه که از زماِن خلفا‌ی راشدین تا زمانِ امویان در اشغالِ آنان بود به دنبالِ باز‌تشکیلِ خلافتِ اسلامیِ منحوس اند!
ظاهراً این قلمرو باید اسرائیل(همان فلسطین) را هم در بر بگیرد ولی‌ هیچکدام از آن گروه‌های خلافتی نامی‌ از آن نمیبرند هیچ، در بیمارستان‌های آنجا هم درمان می‌‌شوند و کمک و تسلیحات هم از آن می‌‌گیرند!

چرا نئوکانِ چپ بد است و نئوکانِ ملی‌-مذهبی‌ ناز؟

 " آنها پروژه‌ی روشنگری منفورالفکران و روشنفکران متجدد را در جهان سوم همسو و همدست با استعمار اروپا و آمریکا ارزیابی می‌کنند و جلوی منتقدان گرایش‌های بومیگرا، جلوی منتقدان خرافات، جلوی انتقاد از اسلام و حتا اسلام‌گرایی، می‌ایستند"

 کدام آنها؟

این متنی که نویسندهِ سطر‌های بالا لایک زده به ذهنیتِ البرز زاهدی نزدیک‌تر است:
 مهم نیست قاتل ترک است و وابسته به کدام جریان سیاسی. او مخالفان بی شمار اسد را در این «اجرا»ی پست‌مدرن ترور نمایندگی می‌کند. این الله‌اکبرها که از این حنجره زخمی بیرون می‌جهد ...."
زهی زرشک!



۱۳۹۵ آذر ۳۰, سه‌شنبه

ینی‌ترکیه‌چری



رفتارِ ینی‌ترکیه‌چری:
پارسال سوخو 
امسال سفیر
سال‌ها گشاده‌مرز‌ی به روی سیلِ تروریست
اشغالِ عراق
اشغالِ سوریه
اشغالِ خودِ ترکیه با رسواترین کودتا‌ی تاریخ
تجاوز به نظامی‌های متجاوزِ خودش
تفریحاتِ سالمِ ا‌رمنی‌کشی‌
ورزشِ کردکشی
مارکی دو‌سادگی‌ در عالمِ شکارِ کمونیست‌ها
لگد‌زدن در خدمتِ ناتو
لگدِ خارج از خدمت به خودِ ناتو
ریدن و خوردن و باز‌ریدن و باز‌خوردن
چاشنی‌کشی‌ِ اسلام پان‌ترکی‌
گاز‌گرفتنِ سایهِ خایه‌های چین
تبدیلِ فردا به افتضاحی بدتر از دیروز
ترکانیدنِ جهانِ ترک‌خورده تا مرزِ مرضِ آوار‌آوارگیِ مزمن
 ,
این بسته‌بازی‌های شوم به وردی رفتاری می‌‌ماند:
هاری هاری کریشنا برو کنار!
هارای هارای من هارم!
من تشنه‌ِ بمبارانِ اتمی‌-هیدروژنی‌ام!
من انزالِ مرضِ انقراض‌ام!
من نیازمندِ نفرینِ زمین‌ام!
من شیفتهِ یاسین و یاسایم!
من خواهانِ بازگشتِ روحانی به استپ‌های آسیایم!
من طاعون‌ام!
من وبایم!
کو سرم؟
کو دم‌ام؟
کو شکم‌ام؟
کو کون‌ام؟
کو پایم؟
من
من
...
بله!

۱۳۹۵ آذر ۲۳, سه‌شنبه

از افراط به تفریط:


حالا ما را عادت داده‌اند که مانندِ دشمنانِ اصلی‌ مان فکر و حس کنیم و همه چیز را محلی و بومی و خودمانی و همیشه هم از ماست که بر ماست ببینیم!

حال اینکه چیز‌هایی‌ هم هست که از ما نیست ولی‌ بر ماست: حتا اگر کسی‌ چون آرامش دوستدار هم بر آن تشدید نگذارد یا اصلا آن را مطرح هم نکند!

جیم‌الف، هم‌هنگام با دفاع از هست و نیستِ خودش در این جنگِ جهانی‌ گرد‌شده در خاور میانه و انبازگی در جنایت‌های هولناکِ آن، خواه‌ناخواه دارد جلوِ پروژهِ شوم‌تر از خودش، همانا شخم‌زدنِ منطقه از سوی ناتو به سودِ جنگ‌افروزِ اصلی‌، اسرائیل و گلوبالیست‌های پشتیبان‌اش را هم به سهمِ خود می‌‌گیرد!

الان مد شده است که از روسیه با همان لحنی حرف بزنند که در زمانِ استالین می‌‌زدند: امروز عملا در تویتر دیدم که یکی‌ از این روزنفکرانِ بی‌‌بی‌سی‌پسند، با لحنی سوگوار، رسما پیروزی بر تروریست‌های سربر-اشغالگرِ حلب را با پس‌گرفتنِ ورشو به دستِ استالین از جنگِ نازی‌ها مقایسه کرده بود!

استالین استالین بود ولی‌ اگر نبود امروز جهانِ ناز ما نازی بود و آمریکا‌ی جهانخوارِ ما آلمانِ جهان‌گا!

جیم‌الف پدیدهِ نفرت‌انگیزی است که باید روزی آن را به دستِ خودمان در آشغالدانیِ معروف تاریخمان بیندازیم!

در منطقه‌ای که افتضاحی به نامِ بهارِ عربی‌ را به گران‌ترین بها می‌‌فروشند و چند کشور‌ملتِ  بیچاره که برای خودشان زیستی داشتند را گرفتارِ جنگِ داخلی‌ کرده و به کابوسِ قبایل بر می‌‌گردانند بی‌ آنکه حکومت‌های زمستانیِ اصلی‌، کوچک‌ترین آسیبی ببینند، هیچ، صادر‌کنندهِ دموکراسی هم بشوند و هر قوم و فرقه‌ای از سویی خاور میانه را بکشد تا به کامِ خود پاره کند و بر آن نامی‌ قبیله‌ای بگذارد باید با چنگ و دندان برابرِ خیمه‌شب‌بازِ بزرگ که دیگر خودش را پنهان هم نمی‌‌کند ایستاد!

روسیه البته که در این منطقه دنبالِ سود و زیانِ خویش است ولی‌ در مقایسه با گادزیلا‌ی ناتو و کثافتستان‌هایی‌ چون سعودی‌لند و امارات و پمپِ گازِ قطر و ویرانگر‌تر از همه، اسرائیل، نقشی‌ به شدت مثبت دارد: آنها هم اگر اینجا کوتاه بیایند صهیونی‌های گلوبال، از دیوارِ خودشان بالا خواهند رفت! چین هم همینطور! دیشب مستند‌ی از جان پیلگر دیدم که مو به تن‌‌ام شاخ کرد!

اگر روسیه با تکنولوژیِ برتر نظامی‌اش پا به میدان ننهاده بود امروزه جنگِ تا ایران و شاید خودِ روسیه خیز برداشته بود!

در یک جنگِ جهانی‌ باید تصویرِ بزرگ را در نظر داشت اگر گرفتارِ تلهِ احساسات‌سازیِ بوق‌های معروف بشویم آنوقت همه چیز و همه کس را به روایتِ لمسِ دست در اتاقِ تاریکِ فیل تعریف خواهیم کرد!

پروژهِ اصلی‌ِ مدرنیته با انقلابِ صنعتی‌ِ طبیعت‌کش‌اش از آغاز چیرگی بر "بومیانِ زمین=وحشیانِ نشسته بر موادِ اولیهِ و فضا‌ی زیستِ موردِ نیازِ "ما مردمِ متمدن" بوده و هست و اگر ایستادگی نشود خواهد بود! آنها با مردمِ سیاره چون بیگانگانی فضایی رفتار کرده‌اند و می‌‌کنند! ما دیگر نمی‌‌توانیم همان رولِ بومیِ دلخواهِ آنها را بازی کنیم!
آنها در این نزدیک به نیم‌هزارهِ گذشته نشان داده‌اند که تا آنجا که پای ناخودی‌ها در میان است به هیچکدام از اصولِ خود پایبند نیستند: دموکراسی برای آنها همان اسلام برای خمینی است: چیزی برای صدور به قصدِ چیرگی بر بازار‌ی که بر آن وارد می‌‌شود یا "دخولِ عدوانی" می‌‌کند!

همهِ مظاهرِ پیشتر‌دلفریبِ این از ما‌بهتران دیگر حال‌به‌هم‌زن شده است!

من در این عمر پنج و اندی دهه‌ای خود هرگز جهان را اینهمه لخت و زشت و زمخت و دروغِ راستین‌آلوده ندیده بودم! پیشتر‌ها کوششِ بسیاری برای حفظِ ظاهر می‌‌شد! دیگر هیچ تعارفی در کار نیست! نسل‌کشی شصت و هفت را در نظر بگیر: قاتلانِ اسلامی بیشترین تلاش را کردند تا صدای جنایت‌شان در ایران و جهان نپیچد(دیرتر پیچید)ولی‌ در این نیم دههِ گذشته گروه‌های اسلامیستِ لعبتکِ ناتو با کوششی صد چندان، همهِ جنایت‌های باور‌نکردنی خودشان، تیرباران‌های هزارانی با دست‌های از پشت‌بسته، تاراندنِ اقلیت‌های دینی‌قومی از سرزمین‌هایشان، بازگرداندنِ مناسباتِ بردگی، اجرای تجاوز‌های سیستماتیک‌شرعی، به کار‌بردنِ سلاح‌های شیمیایی علیهِ مردم و نسبت‌دادنِ آن به حریف، و بشمار جنایت‌هایی‌ را که عرب‌ها و ترک‌هایسلفی‌وهابی‌ درگیر در این جنگ با مردمِ منطقه کردند را با بهترین کیفیت فیلمبرداری و مستند و پخش و پلا‌ی جهان کردند: ببینید که ما چقدر روراست و بی‌ تعارف هستیم: جنایت کسب و کارِ ماست: جهادِ ماست!

ما رنگ‌شدگانِ پرنده فروشیِ تمدن را باش!

ما که قرار بود قناری بشویم! پس این بربریتِ انکر‌الاصوات از کجا‌ی ما آمد! مردم داشتند زندگی‌‌شان را می‌‌کردند: غیر از در عربستان و ممالکِ همریخت‌اش بساطِ سربری بر پا نبود! بله، دار می‌‌زدند! دستِ کم نعشِ درسته‌ای می‌‌دادند دستِ بازماندگان!

خودِ جیم‌الف را در نظر بگیر: آنهمه پنهان‌کاری در جنایت کرد تا دقیقا هر روز نمایشِ اعدام‌های چند ده‌تنه بر پا کند و در دو سه سال بیش از شصت و هفت آدم بکشد!

وقتی‌ به رگ و ریشهِ هستی‌ می‌‌زنند باید به هر بهای ممکن جلوِ یورشیان ایستاد!

سرِ غربِ مالی‌نظامی، امپراتوریِ آمریکا، شاید جنایت‌کار‌تر از مغول‌ها و عرب‌ها و ترک و تاتار‌های اشغالگر نباشد ولی‌ از همهِ آنها و کّلِ تاریخِ مصرف‌تمام‌شدگانِ قدرت در همهِ دوران‌ها نیرومندتر و مجهزتر است: ایستادن جلوِ این طاعون و همدست‌های منطقه‌ای‌اش نگهبانی از واپسین رگ و ریشه‌های هستی‌ است!

در شگفت نیستم از اینکه کسانی‌ در جبهه‌ِ ناتو و آ‌ل‌های رسوای منطقه‌ای‌اش ایستاده‌اند که ظاهراً از آنها چشمِ شعور و وجدان و انسانیت می‌‌رود: روشنفکران و فیلسوفان و هنرمندان و فمنیست‌ها و....همه فکر و هنرِ آنها پرخاش به پیزوری ترامپ و گریه‌کردن بر شکستِ کیلاری هلینتون است! کلیدِ احساساتِ آنها دستِ سی‌ ان ان و بی‌‌بی‌سی است: متحد‌های گروهِ سربرِ زنگی و النصره، با آمبولانسِ نو و تمیزِ بی‌ یک لکهِ خون و خاک در آن دوزخِ زمینی‌، عکسی‌ از یک بچه می‌‌گیرند و یکشبه ویرالیده می‌‌شود و اشک و آهِٔ همهِ زمینیان را در می‌‌آورد ولی‌ یک کوچه‌ آنسو‌تر، همان گروه، سرِ بچهِ دوازده‌سالهِ فلسطینی را می‌‌برند و فیلمِ کامل‌اش را هم با افتخار پست می‌‌کنند و نه تنها آب از آب تکان نمی‌‌خورد بلکه پنتاگون حتا دیناری از بودجهِ تسلیحاتی آنها نمی‌‌کاهد!

چرا این گل‌های سر سبدِ تمدن، این چلچراغ‌های فکر و فلسفه و هنر، هرگز از خودشان نپرسیده‌اند که: چگونه ممکن است که خود‌متمدن‌پندار‌ترین کشور‌های غرب با آن چشمانِ زاغ و پوست‌های سفید برای بر‌انداختنِ دیکتاتوری‌ها و برقرار‌کردنِ دموکراسی در خاور میانه دقیقا از پلید و پست‌ترین دشمنانِ کّلِ تمدن: سعودی‌ها، داعشی‌ها، قطر‌ی‌ها، طالبان، اماراتی‌ها نئو‌عثمانی‌ها و خلاصه قبایل وهابی‌سلفیِ آدمخوار، مدد می‌‌جویند و به آنها کمک می‌‌کنند تا واپسین نشانه‌های تمدن‌های چند هزار‌ساله را با خاک یکسان کنند؟ مگر دموکراسی‌ را برای ویرانه‌ها می‌‌خواهند؟ چرا این آقا‌بالا‌سر‌های زمین، به خودِ این "هم‌رزمان"ِ خود کاری ندارند:آنها که از همهِ جهان به این چراغِ هدایت نیازمند‌ترند! چرا عربستان را دمکراتیزه نمی‌‌کنند؟ قطر را؟ امارات را؟ آذربایجانِ مافیایی را؟ جمهوریِ یهودیِ آپارتاید‌ی را؟ راستی‌ چرا؟ بارانی از چرا؟

اینهمه از چندین‌گوشهِ هیولای ایستاده در برابرمان نوشتم تا بدانی‌ که نقش‌ها یکی‌ دو سه تا نیست که بشود فراموش‌شان کرد: این فیلم هزار‌نقشه است!

وقتی‌ ژنرال آمریکایی‌ و "مجهادی"ِ خلق و جهادی سعودی و چچنی و قطر‌ی و ترک و کردِ سلفی و اروپایی‌ یکصدا بر "هولوکاستِ حلب" می‌‌زارند باید بر اشک‌های آنها شاشید!

"مجهادین‌های خلقِ سعود" از یاد برده‌اند که هنگامِ یورشِ ملخوارِ داعشی‌ها با پشتیبانی‌ِ پنتاگون به عراق، آنها را "عشایرِ انقلابی" می‌‌نامیدند؟

همین جیم‌الفِ یک برای هفت‌پشتِ ما بس است: جیم‌الفِ دو بیخ ریشِ ملک‌سلمان!

فعلا ناگزیریم گندبوی این جیم‌الفِ نیمه جنازه را تا‌ب آوریم تا هنگامی که دستِ کم، منطقه از شرِ جهادی‌ها خلاص شود نوبتِ آن زامبی هم فرا خواهد رسید!

حرف آخر: من حاضرم هزار‌بار بمیرم ولی‌ ناتو و سربر‌های عربستان با تنقیه کردنِ "دمکراشی کشکِ خلا و پتاسیم و تیزاب" رستگارم نکنند!

تازه فهمیده‌ام که‌ای دلِ غافل: ایرانی‌ بودم و حواس‌ام نبود!

تن‌ِ دشمنانِ ایران مباد!
.
عکس: "ان جی‌ او" ها‌ی وابسته به ناتو و بوق‌های دمنده در جنگِ سوریه

باغ‌وحشی که شرنگ سروده است

  خانه  >  خاک  >  شعر  > باغ‌وحشی که شرنگ سروده است تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۸۹ • چاپ کنید      درآمدی بر اشعار حسین شرنگ و شعرخوا...