۱۳۹۶ اسفند ۱۷, پنجشنبه

سلام کا


سلام کاکا. تو هم لیاقت برادری داری و هم شایستگی دوستی.
دوشمشو یادوم یه که وقتی خیلی گوچگروم یه روزی مراد‌آوا سر خرمن, در حالیکه عمو داشت به سختی کاری أکه و خوی اوشین گندمونی باد ادا مون و باوا سوار خررین و باوا داشت خوی عموش بد اخلاقی اکه. یادم روته سر چه, فکر کنوم سر سهم گندم. پیش ای یه که باوا سهم خودی بفروشه که خونه بسازه تو جیرفت. صدای باوا بالا رو: مردکه فلان بهمان...,عمو خیلی صبری که بعد مجبور بو جلو باوا واایستی. باز هم با شرم و نجابت. اصلا یه آدم خشونت بلد نهر. ولی یه جوری به باواش اعتراض که و درست بعد ای آ اعتراض, خیلی خوب یادمنه که اوشینی گست و دو دستی به حالت دعا به طرف باوا دراز که: کاکا کوربونت ببهم هر چی هسته و نیسته مال تو و اشک ریزون یه طرف باوا. باوا هم فورا پیاده بو و یه دو برار ای همشون بغل که و مث دو گوچگ نازکدل گریوادن. عمو ای مونی هم بغل که و محکم چوکیدی. باوا هم. ما اواستین بریین جایی ولی باز هم شو هماتی نشتین و مو دگه هرگز نمدی که باوا و عمو خوی هم جدال کنن. مو ای هما اول بگومگو حسوم اکه عمو بیگناهه و آرزویم اکه باوا بفهمی.
یه جایی کنار شقیقه عمو رد زخمی کدیمی هستر. یادگار ستمِ باوا به عمو. خودِ باوا یه روزی تعریفی که, که وقتی جوونرن یه روزی عمو یاو ایاره برای باوا و یادوم نهه در اثر چه, باوا عصبانی ابو و لیوان برنجی گزر چگل ادهه به طرف عمو. خودی اگفتی اکده خون یه که همه مون ترسیمون ولی هماتی عموت ای مونی دلداری ادا که طوری م نهه و خوشبختانه عمو نجات پیدا اکنه. خدا ای هر دو عزیزِ روته مون بیامرزه.
ما هم چهار روزی تو یه صحنه گازی اکنین و اریین. مطمئن ببه که یادی ای ما در خاطر کسونی امونه تا وقتی تا ویدی خوشون بمونن. مثل همی خاطره وونی که الان ای عمو و باوام گو. شاید یا حتما گوشه یی مثل یه فرمول ریاضی در ذهن کیهان هم امونین.
ما شریفی واعظون دگه حالا اگه مثل شیر و فیل و کرگدن و بقیه حیواناتِ در حال انقراضین. اگه ادونستت که در برابر یه هشت میلیارد حیوان دو پا, فقط دو سه هزار تا شیر, چند هزار تا فیل و فقط و فقط چند صد تا کرگدن گیشته نمنده دلت گیشته تکون اخو. ما خیلی کمین کاکا. با همی شمار کم هم یکجا و کنار هم نهین. تو الان یادت نهه ولی تو یه سالون خیلی ای مونت اذیت که. مو بارها دلم اشکه و تنهایی گریوادوم. ای دست تو و بقیه و بخت واژگونمون.
برای مو دوستی و برادری همیشه ای سر نو شروع ابو.
باز هم شروع اکنین. خراو ببو هم‌ ای سر نو شروع اکنین.
بارها دیستتنه که هچکدوم ای آ گپون قلمبه سلمبه عرفانی و غیره در برابر عمل شخص هیچ ارزشی ندارن.
مو نه ای خودوم نه ای تو و نه ای مهدی, انتظار بایزید بسطامی بودن ندارم. آ یکی یر خودشنرو ‌ای سر هفت هزار شهر زیادر .
انتظار داروم که ای برادری دوستانه بدیدین..ته دلمون ای هم احترام بهلین قدر هم بد کنیم.
هیچ فایده یی در لجبازی و کونپرتناکی و بد اخلاقی نیسته.
ما زخمی همی بد اخلاقیونِ خانوادگی یین. مو جیغ و دادون و فضای جنگ آلود خانواده مون هچوقت ای یادم نارو. به خودوم قول دا که ازدواج نکنم. اصلا بدبین بودوم به رابطه خانوادگی.خواستم با غمخواری ای خوه برارونوم و تکسیمِ زندگیم خوی آوون ای آ گذشته پشت سر بهلوم ولی تو بارها خوی رفتار باواوارت ای مونت هل دا به هما گذشته.
با تکرار یه غیظون ای خومون سبک و بی نمک اکنین.
مو مجبور بودوم برای اینکه در غربت و تنهایی ای پا در نیام یه تغییراتی در رابطه م خوی دیگران به ویژه خانواده م بدهم.
مثلا دگه مث کدیم احساساتی نبهم و ای خودوم صد در صد وقف نکنم و کمی ای خودوم برای خودوم نگه داروم.
مجبوروم ای حق و انسانیت خودوم نگهداری کنم.
شک نکن که کمک به تو و بقیه جزو وظیفه مونه و هنو هم کمی هسته. تعهدم نسبت به تو هچوقت زیر پا ناهلوم. مو باز هم هما پیشنهادوم تکرار اکنوم. مهدی جور منصوره و غزل بکشه مو ماهی چهارصد هزار تومان به حساب تو اریزوم حتی اگه کجخلقی کنی. مسئله مالی تو ربطی به یه چیزون نداره.
فقط باز هم تکرار اکنوم: مو دگه ای نظر روحی و روانی تواناییون حتی همی پارسال هم نداروم.
خودت ادونی یه سالون خوی روان مونت چکار کرده . دگه نکن!
مو برار و دوست و نوکرتنوم کاکا!
جونوم هم ندرت.
هیچ شکی هم نکن در یه گپون. مو اهل تعارف و گپ مفت نهوم.
حالا اگه تو هم غیظ ببهی مو ناتاهوم ببهم.
انگار عمو با یادآوری آ خاطره زخم روان ماش شست و پانسمان که. بدی گوچگون عمو هر چه شون نبو آرامش و صلح و صفا و زندگی ساده و آروم و بی آزاری دارن. به احترام عمو و باوا و زن عمو و ننه روی هم بچوکین و تو بغل هم بگروین! تقصیرهچکه  نهه, ما تو شرائط غریبی به سر ابرین.
آتش بس!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

باغ‌وحشی که شرنگ سروده است

  خانه  >  خاک  >  شعر  > باغ‌وحشی که شرنگ سروده است تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۸۹ • چاپ کنید      درآمدی بر اشعار حسین شرنگ و شعرخوا...