۱۳۹۷ دی ۸, شنبه

به چ

به چموش‌فرجامیِ یابویی که سرانجام
سوارِ خودش شد
و چار‌نعل تا تهِ خود تاخت
از پشت‌ام افتاده‌ام
رفته‌ام
مانده‌ام

۱۳۹۷ دی ۲, یکشنبه

کجا‌ی کجا‌یه بچه ننگان


سلام عمو،
خوی یه بیل‌گیتِ سلطون‌آوا بگو، کسی‌ که تازه اویتی شروع به یه کار فنی‌ِ دقیق بکنه، در گامِ نخست باید آدم مثبت، پر‌انرژی و استواری ببو که مشتریونی باور کنن که یه آدم کارِ خودی جدی اگره و به وقت و زندگی‌ مردم اهمیت ادهه،.
کجا‌ی زندگی‌ تیر خورده‌ایم...مالِ یه آدمون معتاد به کون‌گشادی و ولگردی و ول‌حرفی‌ و ولنگاری و بی‌ احترامی به خود و دیگرانه.
مو اگه قرار ببو وسیله ایم بدهم جایی‌ درست کنن به هنچی آدمِ ناامیدِ چسناله‌کنِ بی‌ سوادی(کسی‌ که دانشجو‌ی حقوق بوده و "کجا‌یِ " با هکسره یعنی‌ کجا‌یه=کجاست انویسه) نادهم.
بی‌ دقتی در یه نکته وون ریزِ مدنی و تمدنی باعث ابو که آدم تو هما گودالی که کوته درجا بزنه.
باید فرقی‌ میون کسی‌ که موبایل درست اکنه خوی کسی‌ که مرهم به کس گربه اهله ببو.
برای کار، آ هم کارِ فنی‌، روحیهِ کنجکاو، جستجوگر و خود‌بنیادِ تکنیسین لازمه و نه نق‌نقِ بچه ننهِ من غریب‌ام.
کسی‌ که خودی نیاز به تعمیر داره چطور اتاهه وسیله وون الکترونیکی مردم تعمیر کنه.
شما گوچگون تنبل، نیاز به یه خانه تکانی ذهنی‌ شدیدی داری.
ناسلامتی تو شهر گزر بودی.
یه کمی‌‌ای خوتون بتکونی، شما آغاز جوونی‌ تونه، و یه رفتارِ "کجا تیر خورده‌ام" بی‌ تعارف، مایهِ شرمسار‌ی یه.
شما خوشبختانه نادونی تیر‌خوردن یعنی‌ چه، په یه پنجلیکی‌ای گوندِ خوتون بگری و بیدار ببهی!
ای یه خواو خرگوشی یتیمی جاودانه در بیایی و چش تو چشِ زندگی‌ بدوزی و روز و روزگار خوتون نو کنی‌!
پدرتون ز‌و ‌ای دنیا رو؟ خدا نگهدار‌ی! پدر خوتون ببهی!
آ مسلم بی‌ غیرت، مثل یه گوچگ تخس رفتار اکنه برای اینکه هنو دنبال باواشنه که بیه بزنه تو سر‌ی و خویشی بگو مردکه تری پا به، حالا تو خودت باید باوا ببهی.
بیچه آ جنینِ شریفی واعظ نخواست به دنیا بیه؟
شاید احساسی‌ که پدرِ شایسته‌ای نداره، پدری هنو خودی گوچگه.
بدبختی مسلم یه یه که هنو یتیمه و دلی‌ ناخواهه که آ طفلِ یتیم پشت سر بهله و مردانه ‌ای اعتیاد، مثل اشپشی زیر پا له کنه و برو دنبالِ زندگی‌ ش.
حیف آ زنِ پاکیزه.
دلوم ا‌خواهه یه نامه به مسلم و میثم هم بدهی بخونن.
مو گاهی وقتون به گپون جمیله بیچاره در باره شما توجه اکنم، یه زن زحمتکش بیچاره خواست در حق شما هم پدری کنه هم مادری، ولی‌ پدری بلد نهر، برای همی‌ مادری ش دو برابر بو و شما آ طوری که باید و شاید بالغ نبودی.
آقایان! زهارون‌تون در یهته و سیاه بوده، دگه پوت حرومی‌ای دور و بر خایه وون تون نی‌، وقتی‌ رسیده که مرد بهی‌: مردِ همت و اراده و خداوندگارِ سرنوشت خو بودن، وگرنه هر سگ و خر و گربه‌یی کیر و خایه داره.
مو دگه یه گپون تکرار ناکنم.
بدونی و مطمئن بهی‌ که دورانِ عمو‌ی همیشه حاضر به کمک تموم بو، مو دگه آ آدم پیشته نهوم و حال‌م‌م دگه اصلا خوب نهه.
فرض کنی‌ مو موردوم: فاتحه مع‌الخلاص.
حسین.

ای فرهتِ مهربان

درود‌ها و به فدایت‌ای فرهتِ مهربان،
من هم در فکر بودم که برایت خط و شاد‌باشی‌ بفرستم ولی‌ باز دستِ تو در مهر پیشی‌ گرفت.
من این روزها چنان این آمفیزم نفرینی حال‌ام را پریشان کرده که گاهی به مرگ همچون آرام‌بخش فکر می‌‌کنم!
آنقدر سرفه می‌‌کنم که گلویم ورم می‌‌کند.
با اینکه فلو‌شاتِ سالانه را افزون بر آنتی‌پنومونیا که گویا تاثیر‌ش پنج‌ساله است زده‌ام باز در همین دو هفته دو بار سرما خوردم یا حسی شدید و همانندِ آن سرما‌خوردگی داشته‌ام.
دکتر محترم‌ام اگر خودم بهش نگفته بودم که یک دارویی چیزی برایم بنویس یادش می‌‌رفت که اصلا چه‌م است.
چند ماه پیش، یک اسپیریا برایم نوشته که از تاثیر‌ش مطمئن نیستم. 
سرا‌پایم از سرفه و التهاب درد می‌‌کند.
اورژانس‌های اینجا هم که دور از جان‌ات، یاد‌آورِ شبِ اولِ قبر است. 
زمستانِ اینجا هم دوزخ‌یخِ این بیماری است و شوفاژ بد جوری ریه‌ام را تحریک می‌‌کند.
ایر‌مودیفیر هم روشن می‌‌کنم باز بی‌ فایده.
احساس می‌‌کنم که به زودی ممکن است بمیرم.
تنها کمک همچنان همان قرص‌های خلط‌انگیز‌ی است که تو پارسال فرستادی، یک بار در روز می‌‌خورم که شکمدرد نگیرم و بسیار یاری‌بخش است با اینکه چند ماهی‌ هم از تاریخ‌اش گذشته که فکر نکنم مهم باشد.
از این حرف‌های گذشته یک ماه و اندی پیش به یک فستیوال فرا‌خوانده شدم که آزمون گیرایی بود.
بخش خودم را برایت خواهم فرستاد، کامل‌اش هم هست.
رویت را می‌‌بوسم و برایت روز‌هایی‌ بهتر آرزو می‌‌کنم. 

۱۳۹۷ آذر ۲۸, چهارشنبه

همه چ

همه چیز رخ می‌‌دهد
که به همه چیز رخ دهد
رخدادِ تاریکی‌ که تاریکی‌ را
آبستن می‌‌کند
رخبار‌ی که روان می‌‌شود
تا همه چیز بروید

۱۳۹۷ آذر ۱۹, دوشنبه

چنان ن

چنان نادان‌ام
که عارف تعارف می‌‌کند
بفرما دانه یخ کرد!
چنان می‌‌رویم انگار
فصل‌ها پیش مرده‌ام!

باغ‌وحشی که شرنگ سروده است

  خانه  >  خاک  >  شعر  > باغ‌وحشی که شرنگ سروده است تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۸۹ • چاپ کنید      درآمدی بر اشعار حسین شرنگ و شعرخوا...