tag:blogger.com,1999:blog-1631297950307465271.post4207551210739338125..comments2024-01-14T14:48:13.032-05:00Comments on جوش: "نهلیای مو بمروم گناه داروم!پرزیدنت حسین شرنگhttp://www.blogger.com/profile/16798284654903590245noreply@blogger.comBlogger4125tag:blogger.com,1999:blog-1631297950307465271.post-79611168743612298932015-07-13T21:21:50.001-04:002015-07-13T21:21:50.001-04:00بله همایونجان! این از آن ستمهای پنهان جیمالف اس...بله همایونجان! این از آن ستمهای پنهان جیمالف است که زیاد در بارهاش گفته نمیشود! جبرِ دور از هم مردنِ عزیزان در آرزوی دیدار! عمر خودت و عزیزانات خوش و دراز! سپاس از لطفات!پرزیدنت حسین شرنگhttps://www.blogger.com/profile/16798284654903590245noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1631297950307465271.post-81790258734241744542015-07-13T21:03:50.780-04:002015-07-13T21:03:50.780-04:00یادشان گرامی
در ماتم آن عزیز از دست رفته همدردتم ح...یادشان گرامی<br />در ماتم آن عزیز از دست رفته همدردتم حسین جان .ما همه از همان روز جلای وطن! به اجبارآن جبارواین روزگارغدار دردمند از دست دادن همه ی همدلان مان هستیم. اینگونه خبرها دردهای کهنه مان! را تازه میکند. مراتب تسلیت ام را به بازماندگان برسان.<br />مراقب خودت باشAnonymoushttps://www.blogger.com/profile/14166595740230719490noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1631297950307465271.post-7163362452477384722015-07-13T11:25:59.757-04:002015-07-13T11:25:59.757-04:00گرمی ی هنگامه ی امکان جلال عشق اوست
آتش این بیشه چ...گرمی ی هنگامه ی امکان جلال عشق اوست<br />آتش این بیشه چشم شیر روشن می کند<br />...<br /><br />ای بنازم به بیدل و فدای خودت و محبتات همایونجان!<br /><br />دو روز پیش، یگانه عمویم مالک، که از پدر و مادر هم به من نزدیکتر بود پس از تحملِ دو ماه بیماری از میان رفت! او نود و سه ساله بود ولی در دو ماهِ گذشته به اندازهِ یک وعدهِ یک کودک دو سه ساله هم آب و غذا نخورد! دکترپرستارها هم تنها او را با آمپولها و آندوسکوپیها سوراخ و خونین کردند! آن نازنینِ من زجرِ بسیاری کشید! پسرعمویم میگفت هر وقت به هوش میآمد میگفت: نهلیای مو بمروم گناه داروم"=نگذارید بمیرم گناه دارم!<br /><br />این جملهِ معصومانه از سوی آن بی آزارترین انسانی که در زندگی دیدم دلام را ریش کرد! چون نخواستم مرگاش را فیسبوکی مونم اینجا این را نوشتم به یادش!<br /><br />به فدایت!<br /><br />همه را سلام برسان!پرزیدنت حسین شرنگhttps://www.blogger.com/profile/16798284654903590245noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1631297950307465271.post-24218580057235767192015-07-13T08:34:50.556-04:002015-07-13T08:34:50.556-04:00حسین جان با خواندن این متن که گویا گویش همشهریان خ...حسین جان با خواندن این متن که گویا گویش همشهریان خودت است! شاید تا حدودی دستگیرم شد که یادیست از روزگاری و مردمانی عزیزو مکانهایی که به طبیعتشان دستبردی نزده بوده اند!درود من به همه ی آنهایی که تو دوستشان داری و یادشان هماره خوش باد.خوانش غزلی از بیدل را به تو و دوستان و دوستاران ات تقدیم می کنم!<br />فدات<br /> <br />حسرت امشب آه بی تاثیر روشن می کند<br />رشته ی شمعی بهر تقدیر روشن می کند<br />چون چراغ گل که از باد سحر گیرد فروغ<br />زخم ما چشم از دم شمشیر روشن می کند<br />بر بیاض صبح منقوش است نظم و نثر دهر<br />موی کافوری سواد پیر روشن می کند<br />چون بنای موج پرداز از شکستم داده اند<br />معنی ی و یرانیم تعمیر روشن می کند<br />ای شرر مفت نگاهت جلوه زار عافیت<br />روز گار آینه ی ما دیر روشن می کند<br />بی ندامت حلقه ی ماتم بود قد دو تا<br />ناله شمع خانه ی زنجیر روشن می کند<br />گر خیال آيینه دار اعتبار ما شود <br />صورت خوابی به صد تعبیر روشن می کند<br />گرمی ی هنگامه ی امکان جلال عشق اوست <br />آتش این بیشه چشم شیر روشن می کند<br />بگذر از صیادی ی مطلب که صحرای امید<br />خانه ی برق از رم نخجیر روشن می کند<br />بیدل از فانوس زخم عافیت را نور نیست<br />شمع پیکانی در اینجا تیر روشن می کند<br />بیدل دهلوی<br />Anonymoushttps://www.blogger.com/profile/14166595740230719490noreply@blogger.com