جمهوری وحشی شرنگستان
مرده تکانِ انگشتاش را
به شاخهِ زردالو داد
میوه از هوش رفت
از رفتن افتاد
دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیوچه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر