۱۴۰۲ شهریور ۱, چهارشنبه

گل‌ها و

 گل‌ها ویرانهِ تن را می‌‌پوشانند

بوی مرگ را می‌‌پوشند

گل‌ها وظیفه دارند

مرگ را رنگ کنند

بوی مرگ را بگیرند

گل‌ها همان برگی را

به مرگ می‌‌زنند

که مرگ به گل‌ها می‌‌زند

که شعر

از مَرگُل می‌‌خورد

مرده و

مرده و مرگ

دراز به دراز

افتاده در

"حسین شرنگ"

۱۴۰۲ مرداد ۲۹, یکشنبه

روزِ ا

 روزِ ابری

نگرانِ چهره‌امم

تهِ خشکِ چاه

 

پیشتر‌ها هر بار در روز‌های آفتابی یا نیمه‌ابری سر چاه می‌‌رفتم سرم را خم می‌‌کردم و قرن‌ها به چهره‌اش ز‌ل می‌‌زدم

یک روز رفتم سرش، سرم را خم کردم دیدم نیست

هیچ

نه روز

نه شاخه

نه میوه

نه چهره

نه چاه


۱۴۰۲ مرداد ۱۷, سه‌شنبه

بازگشت ه

 بازگشت همه به سوی هلوست 

بازگشت هلو به سوی گلوست 

بازگشت ممه به سوی لولوست 

بازگشت هسته به سوی شفتالوست 

بازگشت رمه به سوی جوست 

بازگشت چا به سوی قوست 

بازگشت خروس به سوی قوقولی‌قوقوست 

بازگشت "کاک‌ساکرعبد‌الله" به سوی افقِ سمیتقوست 

بازگشت چل‌کلاغ به سوی مارادگار‌آلن‌کوپولوست 

بازگشت درخت چرک به سوی ماشین شستشوست 

بازگشت غبار به سوی جاروست 

بازگشتِ موج‌پول به سوی پاروست 

بازگشت مترازو به سوی کیلوست 

بازگشت ماست به سوی موست 

بازگشت و‌ا‌قواقعیت به سوی وروره‌جادوست 

بازگشت پرِ قو به سوی کلیمانجاروست

بازگشت دخترِ جعفر به سوی ابرقوست

بازگشت آیدا به سوی شاملوست 

بازگشت نعشِ نشئهِ یحیی به سوی سپانلوست 

بازگشت سوراخ تونل به سوی سوسوست 

بازگشت رویا به سوی یاروست 

بازگشت ضامندار به سوی آهوست 

بازگشتِ لغتنامه به سوی دخوست 

بازگشت چشم به سوی حافظِ ابروست 

بازگشت باغ وحش به سوی زوست 

بازگشت گادزیلا به سوی  زیلوست 

بازگشت شرنگ به سوی آلبالولبوست 

بازگشت خدا‌لو به سوی خرمالوست 

بازگشتِ دوست به سوی عدو‌ست 

بازگشتِ دشمن به سوی کدوست

بازگشت قوافی به سوی تشویقِ اوزان به تشویش و تشویب خرخره‌لولوست 

بازگشت تو به سوی اوست

بازگشتِ صحنه به سوی پستوست


"سلامت باشید! دِ سلامت باشید! سلامت باشید جانم، میگم سلامت باشید! اِه!"




۱۴۰۲ مرداد ۱۵, یکشنبه

عبارت ا

 عبارت از مرگ بود 

دستِ بریده‌ای که در رویا 

روی میخ‌ها‌ی سرخ می‌‌رقصید 

لوحِ پرنده‌ای که با صدای پرندگانِ بسیار 

دایره می‌‌بارید 

بوی دوری که ذرات را

سبز و زرد و سفید و 

سبز و زرد و سفید می‌‌کرد 

درختی که با تنی‌ ناتمام

لبِ پرتگاهی میوه می‌‌ داد و 

میوه می‌‌انداخت

صدای روییدن و افتادن

دمیدنِ دم از دم

سایه از آیه

رویشِ نیزها از تل‌انبارِ تهِ پرت‌

همه در همه

همهمه در همهمه

عبارت از عبارتِ مرگ بود




۱۴۰۲ مرداد ۱۲, پنجشنبه

هر چ


هر چه گذشت
بر آب گشت
موج‌هایی‌ که شکستند وُ
ریز‌موج‌هایی‌ که در بازیِ بیتابِ دایره‌ها
گیج و ویج شدند
ماهی‌ یی که خورد و ماهی‌ یی که خورده شد
سپیدهِ استخوان‌ها در خزه‌های تاریک ِ کفِ اقیانوس
فرارِ موش‌ها به آغوشِ مرگ از گهواره‌تابوتِ کژ‌مژنده
دمِ نهنگ و باز‌فواره‌دمِ نهنگ و بازگشتِ نهنگ از دُم به دهانِ شبِ بیکران
نفسِ ناکشیدنی غواص
سنگی که حباب شد
مرواریدی در شکمِ هشت‌پا
بر تو
منِ همهِ نزدیک‌ایستاده‌خفته‌ها و افتاده‌های دوردستِ سوسوزن
هر چه گذشت
خواب و خیالِ سیاره ای در خمیازه‌ر‌سِ سیهچال بود
آب و نمکِ همیشگیِ تشنگی
دریا و غبارِ گشت و گذار
هایِ بی هوی فراموشی


باغ‌وحشی که شرنگ سروده است

  خانه  >  خاک  >  شعر  > باغ‌وحشی که شرنگ سروده است تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۸۹ • چاپ کنید      درآمدی بر اشعار حسین شرنگ و شعرخوا...