دوستان ریختهاند
برگهای ابری
پیش از شارِ زرد
بر افسوسهای ریخته
سایه می سایند
دستها قارقار میکنند
شاخهها می آذرخشند
پنهان و پیدا
میانِ خشاخش و غُرُمبه
پاییز آمده
@sharangestaan
دوستان ریختهاند
برگهای ابری
پیش از شارِ زرد
بر افسوسهای ریخته
سایه می سایند
دستها قارقار میکنند
شاخهها می آذرخشند
پنهان و پیدا
میانِ خشاخش و غُرُمبه
پاییز آمده
@sharangestaan
ندیدهییات هنوز از نزدیک
آنقدر که سایهات درون را برمباند
هیولایی
خمیده بر مغزکی
در هستهِ هلویی
که گیر کرده در گلویی
که از خود دریدهای
عزیزکِ جبارم
انسان را
انسان واقحقیقتا موجوعود را
اگر ببینی
بی اختیار میرینی!
خانه > خاک > شعر > باغوحشی که شرنگ سروده است تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۸۹ • چاپ کنید درآمدی بر اشعار حسین شرنگ و شعرخوا...