۱۴۰۰ مهر ۳, شنبه

بر آ

 بر آب می‌‌روم

یا در آب و آب

بر من می‌‌رود

بخت باغبان، میان راه

چتر بسته‌اش را در جلد ژرفا

غوطه داد

خندان

بر خانه باران رفت


۱۴۰۰ شهریور ۳۱, چهارشنبه

کوه‌ها ا

 کوه‌ها از آدمی‌ می‌‌گریزند

با نام‌هایشان

بر بال شاهین‌ها‌ی تیرشنیده

با ماه‌هایشان بر پشت پلنگان دیوانه

با تبِ برف‌ها و یخ‌هایی‌ که از شنیدن هذیان‌های دو پای ولگرد

و دیدن چادر‌های روشن و پرچم‌های پیروز‌شان

به دره‌ها می‌‌ریزند

از آدمی‌ می‌‌گریزند

کوه‌ها

قصفو د

  "قصفو دارنا"   در این سیاره اگر یک پروانه  درنگیدی نقشیدی رنگیدی دلیدی شادیدی ، و مرگ را طبیعیدی جاودانگی را جاودانگیدی