خشونت شوخنت خوشنت نتوشخ شخونت خونشت تشنوخ ختوشن نتوشخ شنوتخ تخونش شنوتخ:
مانو
نوارهِ تنومند(:سیاهدست، گاستنماشین)ِ سپیدشیکِ خندهخطرناکِ
پدرخواندهِ ۲ را بیاد داری آنجا که در گرماگرمِ کاتولیکارناوالِ
ایتالیای کوچکِ نیویورک چند تا از اسکناسهایی که از خردهفروشهای
بیچاره باج گرفته بود را به علم و کتلِ مریمدیسِ روان بر دوشهای
مؤمنان چسباند و پرتقالی از گاریِ یک میوهفروش قاپید و قاچقاچخوران،
لحظاتی به تماشای جنگِ پر سر و صدا و خندهِ کودکانانگیزِ عروسکهای
خیمهشببازی گذراند و بعد با بی حوصلگی و تقوای یک کاتولیکِ دلنازک،
پشتِ دستی به هوا زد و گفت: این زیاتی واسه ما خشنه، و رفت که آخرِ
خشونت را بمیرد!
داری؟ خداوحش را شکر!
حالا
الدوکتورایمنالظواهری، راسِ القاعده را نگاه کن که دستهای خونیاش را
با پیشبندِ جراحیاش پاک کرده هجده لگد به پرستارها و ویژهکارهای
بیهوشی و غیره زده با فریادهای گادزیلایهوهصبایوتپسند، مشت بر میزِ
تشریحِ جهادِ اصغریده میکوبد و با عربیِ نیلی میخروشد:
این داعش
خوفناکه!
داعش واس ما زیاتی خطرناکه!
داعش آبروی اسلام رو برد!
ما
جراحایم داعش قصاب!
آهای بچه! جنازهِ اون یکی آرزو رو دراز کن کار
داریم!
حالا خلیفه ابراهیم البغدادی را نگاه کن که با آبِ رگ مرتدین و
روافض وضو کرده ابریقی خون شیعهِ تازه سر کشیده و دستی به محاسنِ در
خونخضابِ خود پیش از آنکه به نماز بایستد سری بریده را با قوزکِ پای چپ
در گلکوچکِ پشتِ سرش میکارد و در میانِ حبذا و احسنتتکرارِ پیروان
جیغ میکشد: این خامنهای رافضی آبروی من و الله را برده! ایران
کثیرالالله شده! یک مملکت و چند میلیون الله! یک از یک بدتر! این اللهها
شبانه مردم را کاردی میکنند! میدزدن میبرن خفه میکنند! و بدتر از
هر چیز دیگه اسید به صورت زنا میپاشن! آخه دیوثابن مأیوس، سر ببر! مثله
کن! شقه کن! تیرباران کن! بسوز! چرا اسید میپاشی؟ این یارو واسه ما زیاتی
ترسناکه!
خب! حالا خوندی و به معلوماتات اضافه شد! فیستو وردار برو
تو بوکت! دِ ! چرا وایستادی منو بربر نیگا میکنی؟ نکنه منم واسه تو هم
واسه من زیاتی ترسناکیم!
وحشالله اعلم!