۱۳۹۸ آبان ۹, پنجشنبه

سلام ک



سلام کاکا، آدم که ناتاهه‌ای خانواده خودی "و‌ل"کنه!

یه گروه خانوادگی چیز مهمل و بیربطی بو خیلی ز‌و(طبیعت خودی نشون دا)

فکر اکنی چاپلوسیون سمانه یا خنک‌بازیون دگه واقعا به دل مو اچسبی!

بد نهر برای آزمون.

یوون ناشون‌وی گزر ببهن.

حیف منصوره!

بعضی حتا به طور خصوصی هم شایسته نوشت و خواند نهن، مثل سمانه.

خوی مفید هم واقعا دو کلمه حرف نابو بزنی،‌ای بس منگ و منگوله.

مو دگه انگشتونوم درد گه‌ای بس همرو نوشتوم.

واکنشون چیر، غیر‌ای یه مشت لوس‌بازی و شکلک یا اخم و تخم.

خوی یه خانواده دوری و دوستی بهتره کاکا.

خودت هم میون آوون، یه جور دیگری.

بر تو حرجی نی کاکا، تو اسیر‌ی و‌ای دنیا‌ی آوون نهی.

مو بیش‌ای حد به کس و ناکس نزدیک بودوم، کمی فاصله بد نهه مدتی.

خومون خوی هم تماس آگرین.

خوی فرزانه هم بگو، اگه پولی خواست، یه ماه دگه ارستوم براش.

مو دگه ناتاهوم به خودوم سختی بدهم و‌ای ماهانه خودوم برستوم: نتیجه حرص ساحل خانم!

 کاکا، برادری ما تعطیل بردار نهه.

رابطه موخوی تو فرق داره تا مهدی. مهدی آزاده تو اسیری و مونمرفیق نیمه راهی نهوم.
تو دوش نزدیک به هما اشتباهی بودی که ای حسن و محسن خاله ش به کشتن دا. تشویق به غیرت یه نوجوون نادون بی کله درست هما وقتی که مو داشتوم آماده ش اکردوم برای فهم پوچی تعصب و بی تربیتی ش، کاری یر اندکی نزدیک به کثافتکاری خالو سید حسن که ای خودت هم خانواده ش به دامشون گست.
اگه سیدحسن، دو قرون شعور داشت همرو حسن و محسن خاله زنده یرن و شاید خیلی مشکلون دگه پیش نیهتر.

ما تو فضایی گپمون ازه که عکس یه قاتل ناموسی(ماشاالله خدابیامرز)پست بو و همه مون خوشحال بودین.به ویژه خودوم چون ماشاالله واقعا آدم مهربونی یر.

یه چیزیونی هسته که اگه کسونی تو دودمانی، خاندانی، حواس‌شون نبو حتما تکرار ابهن.
یه چیزونی هسته که تو واقعا نافهمی.
گیشتر بدبختیون اگه نسل به نسل خویششون برخورد نبو مرتب تکرار ابهن.
مو بعدا برای تو نمونه وون عجیبی ایاروم.
ما ممکنه دقیقا ناخوداگاه پا جای پا‌ی هما کسونی بهلین که زندگیون‌مون خراب‌شون که، مثلا خالو‌ی کوچک‌مون، نمونه یه آدم بسیار مهربون، ستمگر، احمق، ترسو‌ی خیانت‌کار.
لازم نهه حتما همه کارون آ بکنین، فقط کافی یه به هما طرز فکری نزدیک بهین که به آ همه فاجعه ش دامن ز‌ه: بی‌مسئولیتی نسبت به گفتار و کردار خومون.
سهم باوا در شکل‌دادن سید‌حسن به آ چیزی که بو کم نهه.
باوا خدا‌بیامرز بارها‌ای سید‌حسنی تشویق به قتل ناموسی که یا دست کم تحریکی اکه.
فعلا بسه.
تو دوش مثل یه آدم حزبی هیجان‌زده داشتی خرابکار‌ی ت اکه کاکا، چون تو آدم سنتی متعصبی یی و عملا داشتی طرف نوید‌ت اگه.
چه چیزی مسخره تر‌ای یه رفتار!
مو خالو‌ی گزر‌شنوم ولی ایشی‌ای هما اول معذرت‌خواهی م که، و حتا گفتوم که بی‌نمکی م که. 
حتا مبالغه م که در اشتباه خودوم، اواستوم بتاهه بدیده که مو رفتاروم خویشی بر پایه گزر‌کوچکی نهه و برابر‌ه، ولی‌ای طرف دگه به دلیل هما برابر‌ی و برادر‌ی حالی‌ش کنوم که قیصر‌بازی با همی گپون مفت شروع ابو و به چاقو‌کشی اکشه.
مو تازه متوجه بودم که ورزش رزمی برای آدم عصبی و زود‌خشمی مثل نوید بسیار خطرناکه.
تو همه ش به فکر آ رای‌گیری مسخره یری.
مفید و سمانه کثافت هم مثل خاندان سید‌احمد و سید‌محمد رفتار‌شون اکه:هرهر و کرکر و گپ مفت، یا چاپلوسی یا دلقک‌بازی، استعداد دلقکی هم ندارن.
یادت بیه دو سه روز پیش که منصوره گفتی اویتی آزمون وکالت بدهه چکده به یه گوچگ‌ت متلک گو.
یه چیزون درد ایاره ای  یه دحتر جوون.
بعد هم یه اندازه وابستگی به یه و آ اصلا جالب نهه و برای تو تو آ کنج دردسر‌سازه.
آدم نباید‌ای تنهایی خودی به یه قیمتون ارزون بفرشه.
آدمون لق بی‌شخصیتی مثل مفید و سمانه چه دسته گلی اتاهن به سر تنهایی تو بزنن.
مو آ همه نوشتوم که یه خانواده به هوش بیه و بفهمه که تکرار بعضی‌ای گفتارون و رفتارون فرجام خوشی نداره.
واکنش چیر؟
هرهر و کرکر و لجبازی تو: یا موافق یا مخالف!
حتا تو نوشتن هم خسیسن همه شون، فقط ‌ای نابلدی و نادانی نهه طبع خسیسی دارن.
تنها آدم محترم تو یه جمع، غیر‌ای سعید همی منصوره یه که‌ای همه تون هم شعور حقوقی ش باید گیشته ببو.
آرزو اکنوم موفق ببو.
کاکا ما بعد‌ای نزدیک به چهل سال،‌ای سر نو خوی کسونی که دست کم مو هرگز نمدیسته ولی یادگار درخت زندگی مونن جمع بودین، تو اتاهستی با شخصیت‌ته رفتار کنی.
دست کم اول دقیق بخونی که طرف چه ش نوشته بعد مثلا بند کنی به فتو‌شاپ(آدم وقتی اویتی‌ای کسی بیدار کنه به یه شگردون متوسل ابو، طنز، مبالغه و خیلی چیزون دگه)
تو مثل وکیل نوید رفتار‌ت اکه.
اصل ماجرا شاید یه یر که مو بی‌تعارف با همه حتا نوم پدر و مادر، کوشش داشتوم بگوم که ما یا تغییر اکنین و یا منقرض ابهین و یا بدتر‌ای آ، هچ گهی‌ای تومون در نایه.
بومبلوک و کاوار و ماهوری چلی، خونه نو کنین!
...
آ‌تی باز هم توجه ت نکه، نوشتوم: کمی نزدیک به رفتار سید حسن، یعنی رفتار ذهنی ش، ولی الان دقیقا درو مثل سید حسن رفتار اکردنی.
مو حتا یک بار هم‌ای فکرون نگذشت که تو "جیره‌خوار"مونی.
یه فکرون کثیف به مو نسبت نده، یه چیزون بهتره تو فضا‌ی خودت و برار تری ت مطرح کنی.
مگه مو فقط به توم کمک کرده؟
یه هم سال به آ همه مفتخور کمکم که تازه دارن خویشوم مثل یه مزاحم رفتار اکنن، مو کسیوم که به خوه برار خودوم به چشم جیره‌خوار نگاه کنوم؟
گیشتر وقتون یه فکرون ابلهانه اکنی و بعداً هم معذرت‌خواهی اکنی.
آ ککم چیزی نهه که به خوشایند یا بدایند مو‌ای تو مربوط ببو، مو تا زنده یوم آ کمک برقرار‌ه، بعد‌ای زندگی م هم برقرار امونه به امید خدا!
هر غلطی اکنی کاکا فقط یه کمک قاطی چیزون دگه نکن.
در ضمن، مو یه دو هفته تو بحرانی‌ترین دوره زندگی منوم و نیاز به آسایش و آرامش داروم.
کمی شخصیت نشون بده و دو هفته به سکوت و فاصله احترام بهل.
بعد‌ای سر نو سر هم به درد ایارین.
اکده هم گروه نزن.
تو یه گهواره گوچگی نی کاکا.

۱۳۹۸ آبان ۸, چهارشنبه

سلام ب

سلام بر همه عزیز‌و‌ن،
مو ا‌پذیروم که دوش به حساسیت خوه‌زار خوش و مهربونوم نوید توجهوم نکه و یکی دو دفعه با تکرار حرفی برای سمانه بی‌نمکی م که و باعث بودوم که تحریک ببو و آ گپون بیربط بزنه.
بیربط ‌ای یه نظر که پیشته خودی‌ای یه گروهی تشکیل دا و اسم یه گروهی هم هشت خانودگی و ‌ای نوک مهی مو محمد بلبلی‌ش(که دقیقا مثل یکی ‌ای شما دوستی داروم)ای گروه اخراج که و بعد خوی مونی گو که دحترون اعتراض دارن که ما اتی عکس اهلین و نامون‌وی کسی غیر ‌ای خانواده بدیده یا سؤ استفاده کنه.
گفتوم کدوم دحترون، گفتی همه شون.
دوش که آمپری رو بالا، یه دفعه نوشتی:"لطفا دگه عکس خوهون مو تو گروه نفرست."
اگه فتو‌شاپ بلدروم یه عکس خوهون و مووونی‌ای نوید و کلتون اساختوم که چاقوی هزار و هشتصد قیصر یاو ببو و بوی تر کریم آ‌ق‌منگول بگره.
گروه تقصیر نداره اگه ما همه ظرفیت‌مون ببو و بتاهین‌ای همدگه تحمل کنین.
کسی که‌ای نزدیک‌ترین آدمون زندگی ش محرم نادونه احتمالا در تربیتی اشتباه گزر‌ی بوده، گیشتر ما هنطورین با افسوس، نوید شاید‌ای ما بیریا‌تره.
ما اتاهین خوی هم صریح و روشن گپ بزنین به شرطی که‌ای عصبانیت و ‌ای سر انتقام و لجبازی نبو.
برای مو سخت‌ترین کار قاطی‌بودن با دیگرونه.
مو پیشته خوی آدمون بسیاری رابطه داشتوم به خاطر کاروم، ولی تو دوازده سال گذشته دور بسیاری‌ای روابط‌و‌م خط کسی و فقط خوی دوستون قدیمی آزموده‌م نشست و برخاست‌و‌م که.
دوستون مو همه تاریخی بیست و پنج‌سی‌سی و هشت ساله دارن خوی مو.
مو دوست جدید نداروم.
هچ چیزی در زندگی به اندازه زخمون یه خانواده وونوم‌ای مونی آزار نداده ولی مو بی‌یه خانواده معنی نداروم و‌ای همه شما‌م از ته دل دوست و حاضر‌و‌م براتون‌ای جونوم بگذروم.
با اینهمه هچ شکی نداروم که اگه یه سی و هشت‌نه سال تو ایرانروم و بر فرض محال هنو زنده، تا حالا چندین دفعه ‌ای دست بعضی‌ای یکی دو تا ‌ای همی شما عزیز دلون، به ویژه آ یارو نازی‌آباد‌ی چاقوم خوردر یا مشت و لگد و دشمون بسیار.
دگه آرزو‌ی دیدار ایران و شما نداروم، حتا اگه روزی بتاهوم هم نایام، چون ناموی تصویر ‌ای یه خراو‌ته ببو.
شاید روزی ‌ای بعضی، به ویژه کاکا‌م محمد‌علی، تو دوبی یا ترکیه د‌ی.
ای حق نگذروم گوچگون محسن به ویژه منصوره و ‌ای گوچگون خاطره و سکل، به ویژه نوید و مژده و مفید و معین و ساحل و سارینا بسیار خرسندوم.
خوی سمانه که آ همه دوستی داشتوم، بارها دچار مشکل بودوم تا یهتوم خویشی گپ بزنوم مثل اسید جوششی که علیه یه و آ و هچکه سراغ مو ناگره به فکر مو نهه.
همیشه بعد‌ای گپ‌زدن خویشی تا چند روز احساس مسمومیت‌و‌م اکه، الان به نظر ایه که فرق کرده و مو مثل پیشته دوستی داروم.
ای مرتضی که اصلا مو ناشناسوم کیه و چیه.
نازی‌آباد‌ی هم که تکلیفی روشنه.
مجید یه دفعه یهتوم گله کنوم که خالو خوه‌زاری رسم و رسومی داره: گفتی مو دستوم تو جوب خود‌منه.
مجید آدم زحمتکشی یه و جور خانواده پر‌جمعیتی اکشه، مو دلوم بسیار چرکین بو ‌ای آ گپی ولی چون ادونستوم که خسته و گرفتار‌ه ایشی معذرت‌خواهی م.
اگه ادونستی که هما وقتی که خیال اکنه دستی تو جوب خود‌شنه چه دستی‌ای دور، بی‌هیچ منتی و برای سال‌های بسیار یاری‌ش اکه، کمی فروتن‌تر ابو.
مو اگه به عزیز‌ونوم کمکی م کرده در زندگی برای دل خودوم بوده، البته گیشتر وقتون هم مجبور بودوم.
کلک هم که به مو زده ابو اتاهستوم بعد‌ی بخندوم.
اگه بدونی تا حالا مو چند هزار دفعه‌ای همه م معذرت‌خواهی کرده.
ای برارونوم چه بنویسوم: محمد‌علی‌ای مونی تا پا‌ی مرگ شکنجه دا ‌ای راه دور، ده‌ها بار پرخاشی که و خشم و خروش‌ناک بو سر گپ مفت و تلفنی به روی مو قطع که.
مهدی چندین بار دگه، و کار بی‌مهری و نادرستی ش به جایی رسند که مو دگه خویشی هچ تماسی نداروم.
ای خوهونوم هچ گله‌ای نداروم.
گیشتر وقتون آرام‌بخش جون و زندگی مو بودن، پدرسوختگیون‌شون هم خوب اشناسوم.
محمد‌علی تغییر بسیاری ش که و مو ‌ای دل و جون سپاسگزار همت و اراده شنوم و واقعا ورشی ارادت داروم.
یه آدم تو اسارت ‌ای خود‌ی ‌ای استبداد خودی و اعتیاد رستگار که و تبدیل به آدم محترم و مهربونی بو.
گوچگون مصک، چه تغییر‌وون عجیبی شون که و ‌ای چه بنبستونی ‌ای خوشون نجات دا.
سی و خوردی سال پیش، یه وقتی یه آدم خوشبوی شیکی خوی مونی گو: حسین، ما همیشه یکی دو کیلو گه در شکم و روده‌های خودمون داریم و این اصلا بد نیست تصور‌ش را بکن چقدر وحشتناک میشد اگر نمی ریدیم. تمدن می‌ترکید.
منظور‌ی یه یر که الکی احساس قداست نکنین مثل یه طلبه وون کون‌تمیز دهن‌گهی(گل به روی همه تون!)
سیب اخورین ولی گه ابو، ولی پیش‌ای آ که گه ببو کلی رنگ و بو و مزه و خوشی و ویتامین وارد بدن‌مون ابو.
دوستی و ‌‌خویشی هم فضولات داره.
به اصطلاح مسجد هم مستراح داره.
که تو مستراح نماز اخونه یا تو مسجد اتره.
باید بتاهین گل و گه خومون‌ای هم جدا بکنین.
گلاب به روتون!

سلام ک

سلام کاکا‌ی عزیز‌و‌م،
حال و احوال‌ت چطوره؟
ببخش که دوش یه دخمل کم‌تربیت فضا‌ش غبار‌آلود که خوی پدرسوختگی ش.
طفلک منصوره فقط پیام‌رسونر و اصلا گناهی نداشت.
خود ساحل هم اگه تو یه خانواده چین‌آسا به دنیا نیهتر رفتاری جوری دگه یر.
نقاشون‌ای هما اول افهمن که اتاهن‌ای هنر‌شون پول هم در‌بیارن،‌ای همی رو،‌ای بعضی‌شون آ‌ز و بوی پول دچار هول و و‌لا و بیش‌خواهی اکنه.
نقاشون بسیاری‌ای گشنه‌ای و بیماری مردن یا خود‌کسی شون که ولی بعد‌ای مرگ(دور‌ای جون ساحل ناز‌مون!)تو بازار پولشویی میلیاردرون تابلو‌وونشون سی چهل میلیون دلار به فروش رو.
نقاشی و موسیقی و سینما بسیار پول و بازار‌آلوده‌یه.
ساحل زحمت بسیار زیبایی اکشه و باید قدر هنری بدونین، کمی هم باید حواسی به معنویت و اخلاق هنری ببو وگرنه ز‌و تبدیل به یه تاجر بیرحمی ابو(خدا نکنه!)
نوید هم گوچگ خوش و مهربونی یه تا وقتی که خشمی تحریک نبو، گوچگ بسیار زود‌خشمی یه، مثل همه بستگون شریفی واعظ.
برای آدمی با یه خوی تحریک‌پذیر ورزشون رزمی بسیار خطرناکه چون اتاهه بعدا خدای نکرده ‌ای توانایی ش سؤ استفاده ناجور بکنه یا بدته بادیگارد ببو.
خیلی خرکی هم متعصب‌ه، الان اتاهوم حدس بزنوم که آ روز، خودی اصرار داشت که‌ای محمد بلبلی حذف کنه به عنوان نامحرم، اول حذفی که بعد خوی مونی گو دائی دحترون ناشون‌وی محمد ببو.
دوش یا پریری که مو عکس ساحل و سارینا و نازی م پست که تو گروه، یه خیلی قیصر‌ی بو.
رو پروفایلی هم که یه جمله جمیله قیصر‌ی اچمه:
"خوشا مردی که
تیپو قیافه ش بروز
اما غیرتش مال زمان بهروز"
جای فردوسی خالی تو شاعرون اینستاگرامی!
ضامن هزار و صد چاقو‌ی دسته استخونی زنجونی تو همین یازده کلمه عوضی ‌ای خواو پریده.
اگه هنر فتو‌شاپ بلدروم چند تا‌ای عکسون مامانی و خوهون و خاله ش و دحت‌خاله ونی و حتا یا شاید هم به ویژه خاله مامانی و خودت لخت و پتی‌م اکه و ازدوم تو گروه تا چاکو‌وونی(چاکو خیلی‌ای چاقو درست‌تره=ای چاک و چاکیدن ایه)
باید به منصوره روحیه بدهین که هر چه زودته تو آزمون وکالت پذیرفته ببو.
خدا‌وحش ریشه استعداد جنایت و تبهکار‌ی در خاندان ما بسوزه و ‌ای خاکستر‌ی آدمون آروم و بی‌آزار پا بگرن.
به امید پایان هر چه زودتهِ اسارت‌ت
خلاصه ندرت

۱۳۹۸ آبان ۱, چهارشنبه

میان ش

میان شکوفهِ چند افتادن
گیج از افشانه رنگ و بو
دمی زود می رسد
دمی دیر
دمی از رسیدن تن می زند
تنه به دم‌ها
میان دمدمه
گاهِ نازک گرد می‌آید
شکوفه‌ها می‌روند
کنار شکوفه‌ها
از هوش

۱۳۹۸ مهر ۲۵, پنجشنبه

سلام ع




سلام عزیزوم،
خدا را شکر که دادا و عبدالله و زن و دحتی و بقیه زوارمون به سلامتی برگشتن.
مو دایی نیویورک حالوم ای همیشه گیشته به هم خو و نزدیکر که ای تنگی نفس و تو و لرز و عفونت شدید ریه بمروم.
آتی دوستونوم خوی دارووون طبیعی و بخور روغن کالیتوس تا اندازه ای ای موشون نجات دا.
دوش برگشتوم و یه راست روتوم بیمارستان. دوستوم خسرو تو پیامی نوشتی: دیگر بیمارستان فرودگاه دوم تو شده است.
خلاصه ای سر نو کرتیزون و آنتی بیوتیک.
دو ماه دگه قراره بیمارستان ای مو برسته پیش یه متخصص ریه.
نادونوم یه حال به کجا اکشه.
دایی، به نظر ارسه که تو زیاد متوجه نابهی که چکده دایی اسیرت و مو تو یه تبعید بی پایان به دیدار هر از گاه کوچککون نیاز دارین.
آتی انگار همه فقط ای نیازون خوشون اشناسن. برای ما بیکسون نمک خنده وون و گپ نامفهوم کیمیا و حضور شیرین هلما و آ همه خوهزارزاده دگه ای جون هم  عزیزتره. حد اکثر، هفته یی یه روز نباید توقع زیادی ببو. خودمم پول کارت ماهانه اپردازوم. چند روز پیش عکس محمدحسین و آرساموم کنار هم دی اشکوم در یه. یه دو تا اکده گزر بودرن که مو دگه نامشناه.
چکده گذشت و مو ای غزل و محمدسینام ندی.
مگه مو عمر نوح داروم؟
یه نامه برای مژگان م ارستوم. برای خاطره هم بخون.
تو تا حالا ای همه گیشته توجه داشتی. مو دگه ای فهیمه وفریبا توقعی نداروم. آوون استعداد محبت ندارن.محبت شون خودجوش نهه. فقط وقتی تصادفا خونه خاطره ببهن و تماسی برقرار ببو یادشون ایه که مو دایی حسینوم. مژگان هم که زمانی آ همه مهربونر، حالا فقط وقتی مو سراغی بگروم جوابی ادهه.  مو یا م ع برای همیشه کنارِ دور شما نهین و حیفه که محبت، نوشداروی بعد ای مرگ سهراب ببو. وقتی که دگه افسوس فایده یی نداره:
"بیا تا قدر یکدیگر بدانیم
که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم."
بدی چه ستمی در حق محمدعلی ابودنه. به همه زنگ ازنه و  هچکه هم سراغی ناگره و احساس اکنه حتی اگه سراغی ای عزیزی بگره مزاحمه.
حسین کربلا هم ای یه رفتار ناتاهه راضی ببو.
بی تفاوتی و معذرتخواهی ای بی تفاوتی در برابر کسونی که فهمیشونه گله هم دگه فایده یی نداره رسم همیشه خوشی نهه.
احساسوم که باید یه گپون برات بنویسوم.
نازی به خاطر یکی دوانتقاد چند دفه طوری قبیله ییش گپ زه که انگار مو خوی سررشته داریون بدوم. حال اینکه گیشترین تماسون و محبتون هم ای شماوون رسیده. غیر ای فهیمه و فریبا.
مو یه اعتراض آهسته م که دایی،  شک نداروم که کیمیا هم خوی یه گپون مو همدله.
چکده اعتراضونی افهموم:
نه میمی نه...!

۱۳۹۸ مهر ۱۳, شنبه

آخ‌خ‌خ‌خ! آ

آخ‌خ‌خ‌خ!
آخ با خ‌های بیشتر!
چقدر این ترانه چسبید و چقدر‌ها مرا یاد تو انداخت
انگار با فرستادن آن مرا به یاد خودت پر دادی!
"پا‌ی آن طاووس زیبا این دل بی‌دلبر من!"
از آن طاووس نمانده مگر پایی آینه پرهیز.
امروز هنگام ناشتا‌خوردن داشتم به آن ایران زیبایی فکر می‌کردم که هنوز طبیعی بود با مردمانی همچنان سبز‌منش.
دیروز به برادر‌م گفتم من دیگر این ایرانی‌ها را نمی شناسم.
پیش از همه منظور‌م خواهر و برادر‌های خودم بود و خویشان دیگر.
آن ایران و آن مردم، آخ با خ‌های بسیار!
به گفته شیرین آن طوطی: یه بوس بده!
ای کنجگر، بدانکه من دیگر تنها به درد عشق به ویژه عشق‌های خیانت‌بار می‌خورم و خرابکار‌ی‌های ادبی و اندکی دیگر هیچ!
آن جور کارها که تو گفتی کار یک ایجنت است که عاشق آدم هم باشد!
حال اینکه من تنها عاشق تو هستم و ایجنت‌ها با دیدن من دست زن‌هایشان را میگیرند و می‌پرند توی تاکسی!

باغ‌وحشی که شرنگ سروده است

  خانه  >  خاک  >  شعر  > باغ‌وحشی که شرنگ سروده است تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۸۹ • چاپ کنید      درآمدی بر اشعار حسین شرنگ و شعرخوا...