۱۳۹۸ شهریور ۲, شنبه

من د

درود‌ها فرهتا،
من دیشب تا دیرگاه در تویتر و جا‌های دیگر به دنبال سرچشمه شوم این رفتار امنیتی و فاشیستی(چقدر این ترم بی‌ریخت شده)گشتم.
همانطور که حدس می زدم این شوم‌کردار‌ی از وزارت خارجه آمریکا و قوم و خویش‌های آمریکایی-ایرانی‌اش می تراود.
آنها احساس می‌کنند که وقت‌شان بسیار تنگ است.
جنگ نیهیلیستی‌اقتصاد‌ی با چین، بی‌فرجامی خروج از برجام و ایستادگی جیم‌الف در برابر فشار بینهایت و انبوهی فاکتور دیگر، دولت ترامپ را هار کرده و هار‌تر هم می‌کند جوری که آنها هم فشار این هاری را روی مزدوران ایرانی‌شان می آورند تا ناگزیر شوند با دست‌یازی به چنین کارهایی، ایرانیان خارج از کشور را به جان هم انداخته و در فضایی پلیسی برای ترساندن ناخودی‌ها دست به هر جنایتی بزنند.
آنها ممکن است دست به کشتار و سوختار جان و مال حریفان هم بزنند.
سیا برای چنین کارهایی پیشینه‌های بسیار دارد.
زیر لینک این شیلا فرهنگ هیستریک که باید از جهاد‌ی‌های رجوی باشد یکی رسما فتوا‌ی قتل تو را داده:اتفاقا امثال اینو باید از بین برد.(او پس از یک روز هنوز این کامنت قاتلانه را حذف نکرده، ترول مستعار هم نیست و با نام و نشان اصلی در عکس‌هایش دارد با بچه‌اش بازی می‌کند، بازی با بچه و صدور حکم قتل!
نیمینگ‌شیمینگ را امیر اعتماد‌ی، از پیشینی‌های دفتر تحکیم وحدت، و پسینی‌های فرشگرد(خاک بر سر رضا پهلوی با این همنشینان خوشنام‌اش!)در توییتر به راه انداخت.
کار اینها وحشتناک است و دور نیست که دودش به چشم خود پهلوی برود.
آ‌ل رجوی رسوا‌تر از آن‌ا‌ند که اهل دغدغه حفظ ظاهر باشند.
بی بته‌های حسینی جوکر(ریستارتی‌ها که دست چربی هم در سوختن و فیلم‌گرفتن از دود کارهایشان دارند)اگر تا کنون وارد گود نشده‌ا‌ند به زودی خواهند شد.
ترامپ، گیج و گول بر ریدمان خودش نشسته و دیگر نمی‌داند چه گهی باید بخورد.
اینها برای عکس پیروزی گرفتن با خامنه‌ای دست به هر نسلکشی‌ای می‌زنند.
تشنگان مزدور قدرت هم به درستی دریافته‌ا‌ند که تاریخا دیگر دارد وقت برایشان تنگ می‌شود: اگر ترامپ برود و کاری از پیش نبرند برای همیشه می‌سوزند.
روز‌های هول‌انگیزی در پیش است.
این آزمون به تو نشان داد که از این پس باید در رفتار‌ت دقت بیشتر‌ی باشد و به هر بهائی در هر جایی حضور نداشته باشی.
ترول‌ها اکنون نام و عکس تو را به رژیم آلوده‌ا‌ند و به اصطلاح انگشت‌نما کرده‌ا‌ند.
کسی به نیت نیک یا خوش‌باور‌ی تو بهائی نخواهد داد: آنها در تو یک دشمن شیکِ کامیاب یافته‌ا‌ند که پاره کردن کت و شلوار خوش‌دوخت بر روان‌اش از دلپذیر‌ترین کارهاست.
آنها از دل تو خبر ندارند و نمی‌دانند که تو تازگی‌ها حتی نتوانسته‌ای بر بالین پدر محتضر‌ت در ایران حاضر شوی.
آنها یک دکتر شیک که ناخواسته با عکس‌هایش در سفر‌ها دل‌هایشان را از رشک ریش می‌کرد می‌بینند.
در "انقلاب"ها برای قصابان عشقِ غار، پاره کردن و آویختن چنین کسانی از قناره نفرت از خرسند‌ی‌انگیز‌ترین کارهاست.
بیکرفول دوست من!
در انقلاب پنجاه و هفت هم نخست کشتند و سپس نپرسیدند: چرا کشتیم!
محاکمه سر‌پایی آغاز شده است: کافکا را کجا می‌برند!
انبوهی از مردم بیچاره ما میان منگنه رژیم و دشمنان‌اش له و لورده خواهند شد.
پا شو بیا مدتی را اینطرف‌ها سپری کن و شانه از این بار بیهوده بتکان.
دیرتر دیدم که بالا‌ی لینک‌ها از من مشورت خواسته بودی:هرگز خودت را درگیر نوشت و خواند با آنها نکن، از جلو کسی که خون جلو چشم‌اش را گرفته باید دور شد.
من زودتر بیدار شدم که اگر خواستی زنگ بزنی آماده باشم.
فدات
روبوسی

۱۳۹۸ شهریور ۱, جمعه

درود‌ها فر

درود‌ها فرهتا،
چه کثافت‌کاری چندش‌انگیزی،
جهاد‌ی‌های اسرائیلی و سلطنت‌طالبان(اشتباه تایپی نیست)دیگر تعارف را کنار گذاشته و گروه فشار شده‌ا‌ند!
تویتر پر است از اینگونه "افشا‌گری"های با نام  و نشان و گاهی حتا با آدرس محل کار و خانه و زندگی دیگران، رفتار‌ی که می تواند جرمی سنگین به شمار آید.
گذشته از اینکه جیم‌الف چه گند مزمنی است امروزه در میان موثر‌ترین کسانی که با جان و دل برای کاهش رنج مردم ایران می کوشند یکی ش همین ظریف است با همه دروغ و دغل‌های حکومتی‌شیعی‌اش، همچنان یکی از سمج‌ترین دیپلمات‌های جهان است. دیپلماسی جهانی چنان بالماسکه زامبی‌مداری شده که به راستی کسی چون ظریف در آن کار‌آ و حتی "برحق"می‌نماید.
این هدیه غرب تارتوف‌کردار به عمر‌و‌عاصیسم مدینه ماکره است.
ظریف، تا آنجا که به برجام و تعهد‌های چند‌جانبه آن مربوط است برحق است و برای همین بسیار با برنامه هم از سوی بخشی از رژیم خودش و هم از سوی بیگانگان می کوشند او را منحل کنند.
اینکه تو به این برنامه رفته‌ای انتخاب خود توست و از سر دغدغه مندی برای همان مردمی که این خانم برایشان پستان به تابه می چسباند.
اگر شرایط دیگری بود فرق داشت ولی اکنون نان فردا‌شب‌های ایران در گرو کوشش‌های این آدم‌هاست.
اگر اروپا به تعهد‌های برجامی خود در برابر ایران تن در ندهد به زودی مرگ و میر‌های هزارانی و سپس میلیونی کودکان از بی‌خوراکی و بی‌دارویی ایران را یمن‌تر خواهد کرد.
احساس من این است که بسیاری از این خاک‌بر‌سر‌انداز‌ها‌ی بیگانه‌خو چندان از آینده‌شدن چنین رویداد شومی بد‌شان نمی آید.
آنها کنار گنگ شارلاتان‌های جهان‌سوز‌ی چون ترامپ و پمپئو و بولتون و نتانیاهو(که میلیون‌ها انسان را دارند از گرسنگی در غزه سوریه یمن، لیبی ونزوئلا و ایران و جاها‌ی دیگر شکنجه می دهند)ایستادن را ننگ نمی نند هیچ، قهرمانانه هم به شمار می آورند.
امروزه دیگر خود سران جیم‌الف هم فریاد‌شان از نظام‌کا‌النعام پوسیده و فرسوده خود‌ساخته‌شان بلند است و ضدیت‌های مریم‌جهاد‌ی یا فرشگردانه با آن شق‌القمر‌ی مصنوعی بیش نیست.
هر کس به هر اندازه‌ای برای کاستن از فشار هولناک تحریم و احتمال جنگ علیه ایران بکوشد مبارزه و هنر می کند.
این روزها می گذرند ولی کاسبان و پشتیبانان تحریم و جنگ از سران رژیم هم روسیاه‌تر خواهند شد.
آرزو می‌کنم کار روزگار به چنان جاها‌ی شومی نکشد.
دیر یا زود این رژیم خودش را همچون شاه‌مار‌ی خنگ و خرفت از دم خواهد خورد هنر این است که به هیچ بهائی نگذاریم ایران و ملت‌اش به نام دمکراسی و آزادی عربستان صهیونی و اسرائیل سعودی و کازینو‌هتل‌دار‌های رسوایی چون شلدون ادلسون و ترامپ و پیمپ‌هایشان لوطی‌خور شوند.
چگونه می‌توان دم از نجات میهن زد ولی رفتار"میهن"پرستانه لیکود‌ی‌های تل‌آویو و نئو‌کان‌های واشنگتن را پیشه کرد و بدتر از آن نام‌اش را مبارزه گذاشت.
روشنفکر‌ی که امروزه غصه"یهودی"اسرائیل را می‌خورد ولی برای تحریم و جنگ علیه ایران و مردم‌اش به شوق می‌آید همتا‌ی ناهمزمان همان بیشرف‌هایی ست که در اوج یهودی‌کشی نازی‌ها برای آلایش آلمانی بلوند ناز به کولی‌ها و یهودی‌ها و کمونیست‌ها مرثیه می‌سرودند.
این مبارزان نستوه، نمی‌خواهند ببینند که امروزه ده‌ها هزار خاخام و یهودی‌های بسیاری در آمریکا و اروپا و بسیاری از دیگر‌جا‌های جهان حتی در خود اسرائیل، از همسایه‌خواری اسرائیل و تجاوز شبانه روزی این دشمن همه و دوست هیچکس مگر صهیونیست‌ها به جهان به تنگ آمده‌ا‌ند.
صهیونیسم و اسلامیسم سه روی یک سکه‌ا‌ند.
بر ماست که ایران را از این سکسکه و سرسام اهریمنی نجات بدهیم.
گام نخست، پیشگیری از گرسنگی و بیماری روز‌افزون است.
خامنه‌ای و اصحاب قدرت‌اش گرسنه و بیمار نمی‌مانند.
ایران گرسنه‌بیمار ما ولی پیش از هر چیز نان و دارو می‌خواهد.
دمکراسی و آزادی پیشکش ممل‌اره و بنیامین بچه‌خوار.
من گمان‌ام از رفتن تو به آن برنامه چنین است.
اگر در روزگار قدرت جیم‌الف به چنان مراسمی می‌رفتی از تو انتقاد می‌کردم.(بیش از این هم حقی ندارم)
من در زندگی تبعیدی‌ی‌ام پایم دم در سفارت جیم‌الف نرسیده مگر برای تظاهرات علیه آن.
همین اکنون هم هرگز از یاد نمی‌برم که ظریفِ اینور بام، آدم دو‌رو و دروغگویی ست که به سادگی آب خوردن جنایت‌های خودشان را تعمید می‌دهد ولی بخت یار اوست که با دشمنانی بس‌بارها جنایتکار‌تر از خودشان سر و کار دارد.
حالی کار و بار ملت ما به کوشش او پیوستگی دارد، سکان دیپلماسی ایران در این توفان به دست اوست که از همه مدعی‌هایش در صفوف اشقیا و اتقیا سر است.
بیچاره ما!
فدات

۱۳۹۸ مرداد ۲۵, جمعه

۱۳۹۸ مرداد ۲۱, دوشنبه

در‌افتادن ب

در‌افتادن با در
افتادن با در
در چار‌ناخوداگاه‌چوبِ زیگارل
خروهه‌خایه‌ای گرفتار
در درز جنگ‌جنگ
تا مرگاسم طبقات

۱۳۹۸ مرداد ۲۰, یکشنبه

ای ج

ای جناب‌ترین شیوا‌ی جذاب من،
خوشبختانه انگار آمریکا به تو خوش ساخت، از دیدن عکس‌هایت که گاهی در اینستاگرم می بینم لذت بسیار می برم: هجده برابر چکیده‌تر و زیبا‌تر شده‌ای با روحیه‌ای به سامان‌تر.(یک انشا‌الله هم برای این صفت آخر‌ی بگذارم!)
دل‌ام برای خودت و گلپسر‌ت بسیار تنگ شده.
باید من و تو به زودی دست کم از دور دیدار‌ی تازه کنیم.
یک روز نشستم و همه نامه‌هایمان را خواندم و کیف کردم از نگاه‌کردن به آنهمه لحظه نابی که برای هم ساختیم و پرداختیم.
حرارت نامه‌هایمان بالا رفته بود که تو قاره به قاره شدی‌ ای زیبا‌ترین پرنده باغ امپریالیسم جگر‌خوار!
خلاصه به سبک خودت: هنوز و همچنان تا تِ ابدیت خیلی عاشقتونم!
هشتصد و هفتاد و هفت بوس در بغل محکم
وای!
دوباره شیواییسم مزمن‌ام عود کرد!

۱۳۹۸ مرداد ۱۸, جمعه

جا‌مه‌های ر

جا‌مه‌های رویم گریختند
از گردن‌ام هجده کراوات رویید
درختی کجکج از بالا نگاه‌ام کرد
مدوزا سر پر مار‌ش را
برابر شورت‌ام به رقص آورد
فیلی از دور با خرطوم‌اش برایم نشان کشید
کبیرم ب‌اش را خورد کبرا گرسنه‌تر ز‌ل زد به خرمن مار
آویختم از پشیمانی
خراشیده از آسمان
مسموم زمین
امروز یک شعر رسمی خواندم

۱۳۹۸ مرداد ۱۶, چهارشنبه

می‌خواهم ک

می‌خواهم که سی‌ قاطر ببرند این حرف را
نزد پروانه   پروانه شوند
پروانه سی‌ قاطر یارِ حرف بود
نه بارِ هفتاد مثنوی

۱۳۹۸ مرداد ۱۲, شنبه

خروسی ک

 خروسی که واو‌ش پریده‌ام یا
خرسی که پرونده خورده؟
رسیدم لب فرزنگی
سرک کشیدم ته‌اش پر از
استخوان ابله بود
برگ‌گشتم

۱۳۹۸ مرداد ۱۰, پنجشنبه

باغ‌وحشی که شرنگ سروده است

  خانه  >  خاک  >  شعر  > باغ‌وحشی که شرنگ سروده است تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۸۹ • چاپ کنید      درآمدی بر اشعار حسین شرنگ و شعرخوا...