جریانِ این عشقِ ریشنفکرانِ اسلامیرانیست به موی گندیده چیست؟
آیا این یک فتیشِ نوین است؟
آیا این مو از پیازمو گندیده یا از سیرمو؟
از سر یا دم؟
از رنگِ آب و شامپوندیدن یا از بخارِ "فکر"های شیخشتکی؟
"یک موی (گندیدهِ ؟) محمد را به صد کورش نمیدهم!" موجودی به نامِ صادق زیباکلام
"یک موی گندیدهِ عفت را با صد فرح دیبا تاخت نمیزنم!" مخلوقی به نامِ علی علیزاده
کسانی که یک مو و صد انسان، مهم نیست چه انسانی، را در دو کفه میگذارند و کفهِ نخست را سنگینتر میدانند یا باید دچارِ فقرِ فجیعِ زلفکی باشند و یا آدمهایی به سفاکیِ خلخالی و اماماش که جانِ انسان به پشمشان هم نبود!
چرا اینها اینقدر عامی، بی فرهنگ بی نزاکت و بی تمیزند؟
از نخستی ویدیو میپرانند که چگونه دیگران را پس میزند و با وسواسِ مؤمنی که میترسد گوزش وضویش را باطل کند ورجهورجه میکند تا از روی پرچمهای آمریکا و اسرائیل رد نشود حال اینکه همو با چنان عقده و ننگ و نفرتی از مردمِ خودش حرف میزند و همهِ کثافات و آفاتِ جیمالف را به پای آنان مینویسد که حتا یک سیایی یا موسادی هم به خودش جراتِ آن را نمیدهد!
از دومی در پرستشِ آسیدزرتهاللهِ موی سر و کون و زیرِ بغلطاهری چون خامنهای که ایران و ایرانی را بر بادِ بیداد و زور و فساد داد و آنها را به لبهِ پرتگاهِ انقراض کشاند چنان ولگویی میکند که انگار جهانِ سیاست پیش از او برهوتی خوابِ استراتژیندیده بوده حال اینکه در سخناش حرفِ رقیبان را تارِ مردهای در کلاهگیسِ جسدی در سردخانه هم نمیشمرد!
سدههاست که انسان یاد گرفته آروغ و گوز و بادِ شکماش را کنترل کند چگونه است که این حیواناتِ حیفِ نطق با آن دکتراها و تیترها و تالیفات و تحقیقات و انبوهی گهخوریهای دیگر، وزنِ سخنانِ خود را نمیسنجند و هر چیزی را که سرِ زبانشان آمد به نامِ ریشنفکری و ارشادِ دیگران پورچال میکنند توی میکروفون یا بلندگول، بی آنکه ذرهای پروای پژواک و بوی بدِ آن را داشته باشند!
ابلهانهترین کار این است که در برابرِ چنین صداهای زردبوی دهان و گوش و هوشآلایی کسی در پشتیبانی از آن "صد"های به یک موی گندیدهارزان از نظرِ این ناکسان بپردازد!
تنها سزاوار است که آنها را دمر روی تختی خواباند و بشکهای لبریز از هجدهلیتر آردِ موی گندیدهِ آمیخته با آبِ تربت و طهارتِ چهلتن از اهالیِ عفاف و حمدِ اسلامیرانیستی را به آنها تنقیه کرده و کلاهی بافته از موهای گندیدهِ کون و سر و ریشِ خودشان و اصنامالزلفشان را بر سرشان نهاده و به آنها تعارفِ من و تویی کرد:
"بفرمایید شام": چلوپلاس، زلفخورشت، گیسکبابِ چرخکرده، بورانیِ زهارِ خرس، ریشپلوِ مرصع، کبابمرگِ کلاهگیس با موی زیرِ بغلِ اضافه، شکنجهکبابِ هاتدانکی با سٔسِ آبصابون،آبموی ریشِ ترامپ و زهارِ فرستلیدی، و انبوهی دیگر از نعمتهای به گندآلودهِ ریشنفکرپسند!
بابا فاک یو!
چه رویی!
چه ریشی!
چه مویی!