هوای مه
برقِ تیرهتیزِ توییتها
قمههای دم به بازدم نهانآشکار
ششها همه قمه می کشند
قمهها طلبکارِ نفسکشاند
دستهها تا دسته در سینهها همه
بنیجرحِ یک پیکریم
هزارهها از کجا به جا از کی به اکنون رفتم هر بار همهِ جایگاه از یادم رفت آمد یادم همهِ هزارهها اینجا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر