۱۳۹۷ آذر ۱۹, دوشنبه

چنان ن

چنان نادان‌ام
که عارف تعارف می‌‌کند
بفرما دانه یخ کرد!
چنان می‌‌رویم انگار
فصل‌ها پیش مرده‌ام!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دیو شدم د

    دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیو‌چه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...