علت آمده علف رفته
گاوان وحشی آمدهاند گرد
از پوزههای هم گرسنگی میبویند
چشم میدزدند از همدگر
می کشند با شکمهایشان زوزه
تگرگ نیز
بر شاخهایشان ضرب میگیرد
دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیوچه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر