۱۴۰۲ خرداد ۱۸, پنجشنبه

هر ب


هر بار که پدیدار می‌‌شوم
می‌ بینی‌ که از میلیارد‌ها سال
تا کنون
همین‌گوشه‌موشه‌ها بوده‌ام
در خورشید و آذرخش
در آتشفشان‌های سرد و گرمِ ستاره‌ها
در سنگِ چخماق
کبریت
فندک
همین گوشه‌موشه‌ها
بالای راژمان‌ها
پشتِ ابر‌ها
در ابرها
توی کوه‌ها و جیب‌ها

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دیو شدم د

    دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیو‌چه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...