به "ناتاشرنگ "
روزی از این کابوس برمی خیزی با روانی غرقِ عرق به اشباحِ معروف و حوادثِ شومی که دیدی میخفندی:
روح از ارفرانس پیاده شد رفت توی گورستان
تن را پیاده کرد از ایران سوار شد
دم مهدور و اعدام مد گشتِ ثارلله خیابان را سرخ کرد
مدلهای مفسدِ ارض آبکش شدند
دانش به آخورِ جو بست نشست
داعش سوارِ گاهِ مصلی گشت
جمعه با امامِ موقت آمد جامعه قامت بست رکوع و سجود کرد و درود و مرگ بر گفت و الله اکبر و صلوات فرستاد
"من یک طلبهام!"
روح حوزه را حائزِ فلاحت انگاشت
علم کاشت
عالم داشت
طلبه برداشت عمامهاش را چفیه پیچید
کلت بست پوتین پوشید سوارِ موتور شد
زن را با چوبِ تر نوازشِ معروف و منکر کرد
زن را با اسید غسلِ نجابت داد
به زندگی سرمی از شربتِ شهادت بست
جنگ را به آشتی شیاف و ایمان را به عقل و صیغه را به عشق تنقیه آموخت
دروغ را از زیرِ زمین صدا و اسکلتِ پوش را روغنِ خشک زد
سال را با سرعتِ زایمانِ بیابان کوک کرد
خ رفت و خ آمد و خ خندید
ب رفت و ر هوا رفت و ر فیلِ سوره را هوا کرد و میم آخ!
میمِ خامنهاردبیلگیلانیزد قم!
جیمِ حیاتِ جاودانه آفتابه در دست به جنگِ آفتاب دارالکفر رفت
بیمخالفخ با چشمهای دریده به شیافرینش میخ شد الله ترسید
صد و بیست و چهارهزار پیامبر از هول اسهالِ خونی گرفتند
کودکان انجزهخوانان پیرانجزه خوانان بالغ-کشته-اسیر شدند
رویشِ درختان به شکلِ الِ واژگون
رویشِ طنابها از جنگلِ وارونهِ ال
رقصِ جوانیهاکفرهاجرمهاشورشهاپنجاه و هفت و هشت و شصت و شصت و هفت و هفتاد و هشتاد و نودها
رقصِ بی جانهایی که در تنِ خود نمیگنجیدند
جشنی که پیرانِ سوگخواه بر نمیتابیدند
بر نمیتابند
برنخواهند تافت
پیرانِ چنگِ واژون
پیران هستیِ معکوس
ریشسپیدانِ نوخط
ریشسپیدانِ منحط
ریشسپیدانِ رجعت
ریشسپیدانِ بی شرم و آب و رو و رحلت
ریشسپیدانِ احسنتتکرارِغزلقصیدهمثنوی!
مولوی جاتِ هیولاالاهالاالله!
هیلاالاهالاآه!
مفتیانِ اعدام واجب
اعدامِ مستحب
اعدامِ خوب
اعدامِ بد
اعدامِ خاص
اعدامِ عام
اعدامِ ملأ تخمهسلفیایول!
اعدامِ خلا سرفهعطسهضجّهسهِ صبح!
میانِ اعدامبایدگرددها و احسنت و تکرار...
"طبقِ گزارشهای رسیده دیشب ساعتِ یازده به وقت پاریس
ارفرانسِ آبستنِ روحی که میخواست توی تاریخ بشاشد
در هوای شارلدوگل از هم فروپاشید!"
-"پاشید! پاشید بچهها!
شتر از چشمِ سوزن و تمدنِ بزرگ از دروازهِ بیست و یک گذشت!"
مدرسه دیر شد!
-"اگه بگم دیشب چی خواب دیدی!
اگه بگی دیشب چی خواب دیدم!
اگه بگه بگیم بگند دیشب چی خواب دیده دیدیم دیدند!
سی و شش سال میلرزیزیمزیدند!"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر