خامخامریزریز میشود
می شتکد
خون خیره ی تاریخ از آن
داغ لعنت جغرافیا
که جزّ میزند
در حرفهای زندگی
که زبان را تا سکوت فسیل
تجزیه میکند
نفتآلوده
الکتابآکنده
آینده فرسا
مرگافسا
غاشیه پیچ
خوره خو
پیچیده بویش
خانه به خانه
کوچه به کوچه
خیابان را بیابان اشقیا میکند
جگری که زیر دندانقروچه ی دهها میلیون خشم عصاخورده
خامخامریزریز میشود
می شتکد
زیباست شرنگ عزیز!
پاسخحذفزیبایی از توست مهشید عزیزم!
پاسخحذف