آنقدر برقص تا آتشی خطرناک روشن شود: آرام بیات
به شمار شاخههای جعبه ی کبریتی
که مأمور در دست دارد و
می شمارد و
باز میشمارد
سوختهام شهرهایی نساخته
و جنگلهایی نروییده
در چهارگوشه ی زمین
یک شاخه از جعبه کم نیست
با اینهمه
یعنی با این هوای سیاه
و سایه ی دیوارهای سرخ
مردمی که با دستی سایهبان چشم
دستی ماسک دهان و بینی
سرفه کنان
به دوردستهای من خیره اند
دیوانه اند؟
این کبریت مال من نیست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر