به آتوسا افشار
با صدای
فرسایش شنهایی که
بیابان را برافراشتند
افراشته را
ریختند
ریخته را
پاشیدند
پاشیده را
غبار و غبار را فراموش کردند
سنگ خستهای
در کمرکش کوهی
خودش را میجود
دهندره میکند
جویدههایش را
جویدههایش را
ریزه ریزه
از دهن
در دره
می
ری
زد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر