اگر طبیعت زبان را میشناختم با آن رفتار دقیقتری میتوانستم
داشت. آنکه با دیگران کوه میپیماید با اندکی بی دقتی میتواند جان خودش و
همراهاناش را به خطر اندازد. به غریزه و تجربه میدانم یا آموختهام که باید در
برابر طبیعت و بوالهوسیهایش آماده و مراقب باشم اما در برابر زبان که طبیعتتر
است "معصوم" میمانم. مثل کودک که با آتش و افعی.
گنگِ دیلماجها که گاهی تفاوت هیئت و هیبت را هم نمیشناسد چوب
همذاتپنداری تفریطیاش را میخورد.آنکه گینزبرگ ترجمه میکند گینزبرگ میشود.
گینزبرگ دست دوم و به تاخیرافتاده هیچ اهمیتی ندارد. حتا مایهی شرمساری است.در
قرن گذشته یکی که از همفیسهای بوک بزرگ هم هست و حالا صوفی نقشبندی شده و ذکر
لاالاه...پیوسته دارد فقط فوکو میخواند. یقه کیپ و شلوار بنز میپوشید. کلابساندویچ
و کوکا کولا میمی خورد و نوشید. یکی که فوکویاما میخواند بهش گفت فوکو کچل
هم بود. گی هم بود. اگر فوکویی چرا زلف داری؟ چرا گی نیستی؟
خلاصه فضا زمانی غاززده میشود که غازِ همسایه چران خودش را هم
غاز بپندارد: قا! قا! قا! قا! وات دو یو مین؟
-هیچی! -من یک غاز انگلیسیام.- من یک غاز هلندیام -من یک غاز آمریکایی-ام.-من
یک غاز سوئدیام.....خب! باش! این غازهای اسکیزوفرنیک را هم شاید که از وسوسهی
کر و فربازی غزوات کیش کرد و دوست داشت. پل را برای گذشتن از رود یا پرتگاه
میزنند. کسی از پل چشم جوش و خروش و ژرفا ندارد. کورپوریشن لایکامنتهای صد
خرواریکغاز میتواند شخص را دچار توهم کالیبر کند. این افسرده سیما با تفنگبادی
ساخت چین نشسته سر گردنه میخواهد تیپ زرهی هشتادهزار و هشتم شیطان بزرگ را لخت
کند. چرا نکند!
شوهرِ نوه ی خالهی آلنهرماندکونینگزبرگرشتینسکی.
( خواندن استتوس ماوژ یک دوست عزیز ولی بی دقت مرا به گفتاوردن
نوشته آن شوهر نوه ی ...مکرم انگیخت.)
آی گفتی!
پاسخحذفمن که از فیس آباد مایوس شدم و آقا عطا به لقا لاپاش رفت که رفت! حسین جان دلتنگتم
اعلیحسسسسسسرت همایون
فدایتای همایونجان، من هم دلام برای تو تنگ شده است. شاد و تندرست باشی.
پاسخحذف