۱۳۹۲ مرداد ۴, جمعه

جاها از همه‌جا می‌‌آیند


یاد منصور کوشان که امروز از تبِ تب به عیدِ عید دیگر لغزید



جاها از همه‌جا می‌‌آیند
رود از همه‌ی خانه می‌‌آید
با همه‌ی زمین باد
همه‌ی سایه‌ها
از لوله‌ی خورشید می‌‌آیند
اینجا همه جاست
خندقِ آبی‌ِ خا
کسترِ ستارگانی که
همچنان که می‌‌بارند
می‌ درخشند
از گذشته‌های نجومی





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دیو شدم د

    دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیو‌چه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...