۱۳۹۶ مهر ۱۷, دوشنبه

چنان ن


چنان نویسی
که سنگِ فشرده
پاره ریزد
از مشت‌ات

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دیو شدم د

    دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیو‌چه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...