اندازهِ کبوتری که افتاده تهِ خود
خورده آخرین تخمِ نژاد
تکانده تن از پر
شسته شانه از بال
زدوده رنگِ آسمان برای همیشه از یاد
از خودش تهی
پر از چاه
هزارهها از کجا به جا از کی به اکنون رفتم هر بار همهِ جایگاه از یادم رفت آمد یادم همهِ هزارهها اینجا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر