آشِ قیشده باز گرد می شود
باز گرم می شود
باز سرو می شود
باز کوفت می شود
باز قی می شود
باز هی
هی باز
آش هیقیشده
آشِ لاش
دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیوچه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر