آیا به راستی نوشتن اینقدر دشوار است که اگر چند ماهی یا بدتر از آن چند
سالی دست از سایهرقصانی بکشی برای چند ماه، چند سال یا فجیعتر از آن
برای همیشه به ناتوانی نویسشی گرفتار شده و با هیچ ویاگرایی دوباره
توانا به قیر و قار نخواهی شد!
اگر در جنین پی به این رازِ شگرف برده بودم هرگز به دیوارنویسی بر تویهِ شکمِ مادرم نمی پرداختم و خودم را برای این جنونِ ساختگی تمرین نمی دادم!
چندی پیش نویسندهای نوشته بود: می نویسم برای اینکه می ترسم اگر ننویسم نوشتن از یادم برود!
چه میمونِ خجستهای!
اگر میمونهای خجسته نوشتن را فراموش کنند ذوقِ ننوشتن از دست می افتد و آنکه گاهی ژندهای از دستاش می جرقد از ملال پناه به جلق می برد!
کم ننویس!
همیشه ننویس!
اگر در جنین پی به این رازِ شگرف برده بودم هرگز به دیوارنویسی بر تویهِ شکمِ مادرم نمی پرداختم و خودم را برای این جنونِ ساختگی تمرین نمی دادم!
چندی پیش نویسندهای نوشته بود: می نویسم برای اینکه می ترسم اگر ننویسم نوشتن از یادم برود!
چه میمونِ خجستهای!
اگر میمونهای خجسته نوشتن را فراموش کنند ذوقِ ننوشتن از دست می افتد و آنکه گاهی ژندهای از دستاش می جرقد از ملال پناه به جلق می برد!
کم ننویس!
همیشه ننویس!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر