۱۴۰۱ دی ۵, دوشنبه

همانقدر ک

 


همانقدر که تو عاشق ردیفی
من شیفتهِ قافیه‌ام
هر روز که برابر آینه می‌‌ایستم و ریشِ قافیه‌ام را می‌ تراشد
با شوق و ذوقی هوشمندانه فریاد می‌‌زَنَمَد:
به‌به
ابله
و روز با شکوهِ پایان آغاز می‌‌شود
سکوتِ همسایه سمفونی غاز می‌‌شود
بازارِ ایسم پر از ناز می‌‌شود
در پشت در شهباز می‌‌شود
شهباز عاشق شهناز می شود
پنجره باندِ پرواز می‌‌شود
قناری گرامافونِ گراز می‌‌شود
کلیتوریسِ نفرتیتی گراناز می شود
هوا قافیه‌پرداز می‌‌شود
قافیه یکه‌تاز می‌‌شود
متوجه اَستی‌ که چه نمی‌‌گویم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

هزاره‌ها ا

هزاره‌ها از کجا به جا از کی‌ به اکنون رفتم هر بار همهِ جایگاه از  یادم رفت آمد یادم همهِ هزاره‌ها اینجا