"قصفو دارنا"
در این سیاره اگر یک پروانه درنگیدی
نقشیدی
رنگیدی
دلیدی
شادیدی
،و مرگ را طبیعیدی
جاودانگی را جاودانگیدی
دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیوچه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر