۱۳۹۹ فروردین ۱۱, دوشنبه

مردِ ر


مردِ روباره مَچاره سرکی
رَندِ کفتار اَزَنِه کفترکی
نسل سُمسیل و کَلَمپوک وُ شُلَک
وَر کَو ای زمزمه ِخنجرکی
پَرِ کَل٘مُرد رِه ای زهرِ چِشی
میلِ فرهاد کو ای چاپَرَکی
اِشتِرَک٘ آوُسی زایی تویوتا
سَوز بو ایژ٘ اَ ساگِ خَرکی
دور بِه کور بِه ای سر٘ گذری
که پره توپکی ای دلبرکی
پای وافوره کلاشینکُفَکی
اور و استاله پُروک و عَرکی
بیل و داس و تَوُر وُ چرخ وُ کَنات
رُو٘ته ای خاطرکِ پُر٘ تِرَکی
هندِ کوچک بوده خوی٘ اشکی بخار
نِش٘ته آفریکای سُحته گُوَرَکی
بختی تو خواوِ کنیز٘ بِر هَلَکِه
مُرده اِی خنده زَبَر تو سرَکی
مردِ روباره پُلِگ٘ خَر٘مَنُنِه
سُحته یِ شعر شرنگه وَرَکی

۱۳۹۹ فروردین ۹, شنبه

کفی ک

کفی که چشمان‌ام را برد
تفی که در سکوت انداختم
ترسید‌م
خنده‌ام شد گرداب‌ام
خندید به ترس‌ام گرداب
فریاد از ریشه‌های دریا کشیدم وقتی‌
گلو در اشغال آب بود
آبِ بیمار

۱۳۹۹ فروردین ۷, پنجشنبه

زهکلوت19


کلاهی که از آینده افتاد
ابر‌ی که بر پار‌چ ایستاد
سیلی که از نیایش آمد
بارانی که دعا‌ییان را برد
سیاره‌ای که جدول عزلت شد
دستی‌ که تعطیل تعطیلات 
دستی‌ که از سفره زیر زمین رفت
دستی‌ که کوتاه‌تر از پایان
دستی‌ که شرمنده دهان‌ها
دستی‌ که از دوستان ترسید
دوستی که از دستان پژمرد
دستی‌ که آب از آستین‌ات رفت
دلدار‌ی که از عطسه پرپر شد
پیری که از نوازش کودک مرد
یهودایی که بوسه را بوسید
عیسایی که از مسیح‌اش فراری شد
سیلی که گوسپندان را در آغل چرید
هندوانه‌هایی‌ که از راژمانی دیگر بودند
هندوانه‌هایی‌ که هر کدام یک سیاره
هندوانه‌هایی‌ که دست‌ها را خشکاندند
صابونی که دست‌ها را سایید
صابونی که دست‌ها را املایید
صابونی که دست‌ها را انشایید
صابونی که خدا‌جاتِ میلیارد‌ها دست را گایید
صابونی که دست‌ها‌ی فرسوده دعا را-
در کمالِ اشک و خاموشی-
به کونِ آمپلی‌فایرینِ سرایدارِ کویدیوثِ ساختمان ۳۸۲۴ 
بلوار سن‌لوران-
واقع در کهکشان راه کیری کرد
صابونی که کلاه الف بر سر داشت
صابون خاطرات خانهِ طاعون
صابون تنقیه الشعرا حمال مفعله و قافیه
صابون غاسل‌ الغاوون
صابون زوزه‌های صبایوت با حباب‌های آبستِ زنبور
صابون استخوان لگن خاصره پدر آسمانی
صابون والله خیر الماکرونا
صابون رقص شکم شیوا
صابون کفخند بودا
صابون غاصب‌الزمان(عجل‌الکلاه تعالی فرجه)
صابون کروناینده
کوید  یکیدون کیدا و اکید کیدا
کوید  یکیدون کیدا و اکید کیدا
کوید  یکیدون کیدا و اکید کیدا
کوید  یکیدون کیدا و اکید کیدا


۱۳۹۸ اسفند ۲۸, چهارشنبه

گنجشک ه


گنجشک هایی‌ که روی زبان‌ نشسته‌ا‌ند هم
به زودی می‌‌پرند 
ذهن تو بر مغز
فشانده بسیار از این عطر‌های فرار
هزار‌پیشهِ خاطرات آن دیو
زبان که می‌‌نوشت روی با‌د و فوت می‌‌کرد به تخم زبانگنجشک ها
روزی من و تو طوری شاعر شدیم
که کودک از چیدن واژه واژگون شد
جهان را چنان دید که شاخه‌ها در کتاب لرزیدند

۱۳۹۸ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

کاکا، م

کاکا، محمد‌علی‌
۱-به نظر ا‌یه که تو آدم کتبی‌ یی نهی، چون مو بارها به اندازه چند رمان، در بزنگاهون گوناگون برای توم نوشت، مثل همی‌ چند روز گذشته ولی‌ تو اصلا نروتی تو باغ و فقط واکنش‌ت نشون دا!
۲-همشو مو ‌ای دوش در کوتوم. داشتوم ریشوم ازدوم که اکده تو سروم خویشت گپوم ز‌ه که یدفعه بدنوم خیس عرق بو و نزدیکر‌ای هوش برم. مجبور بودوم‌ای سر نو دوش نیمه سرد بگروم!
۳-تو بدترین وقت ممکن ت برای عصبیت و بی‌ طاقتی و رفتارون زنجیره‌ای واکنشی انتخاب کرده: دنیا داره جلو چشم همه پوست اگستنه. دنیا‌ی غرب داره رسما و عملا تعطیل ابودنه و لرد روتن به زودی با مشکل روبرو ابو. همه جا داره پشت سر هم تعطیل ابودنه. تو خیابونون کم کم پرنده هم پر نازنه. در ایران هم مرتب تو بلند‌گو اعلام ابو که مردم بنندن تو خونه شون و یه یعنی‌ خیلی‌ ‌ای چیزون به زودی تغییر شدید اکنه و اگه کسی‌ خوی یه تغییر جا به جا نبو در خود‌ی بد جوری جا امونه!
۴-دولت مجبوره تکلیفی خوی زندون و زندونیونی روشن کنه، آ وقت هفت جٔد حسین هم کاری‌ای دستی‌ بر نایه!
۵-اگه سر خو، خوی عقیلی‌جات تماس اگری و در نتیجه رفتار‌شون عصبانی‌ ابهی مون و کسی‌ دگه در جریان نهین، کوچک‌ترین گپی که بزنین تو‌ای کوره در اریی و روزبروز رابطه ت خوی ما تیره‌تر اکنی، پی یا اول مشورت کن یا خبر بده که بقیه بدونن که دلیل واقعی‌ برفروختگی تو چیه و علت اصلی‌ عصبانیت ت در کجا ریشه داره!
۶-شماره دو و سه ‌ای سر نو بخون: به زودی وضع اتی و تو ایران، ممکنه به جایی‌ برسه که هر که هر که ببو و کسی‌ دگه واقعا نتاهه حتی اگه بخواهه مثل پیشترون جور بکشه. بی‌ هیچ تعارفی همه ‌ای تو به حال خودت رها اکنن. تو یه همه مدت که دنیا هنو حساب و کتابی‌ داشت چند تا ‌ای یه همه آدم واقعا به فکر تویرن؟
۷-عصبیت خودت و بی‌ اعتنایی دیگرون،‌ای تو یا به مرز جنون ابره، و جنون در زندان چاه ویله، یا ‌ای سر نو اگیزدت تو دا‌م اعتیاد در شرایطی که دگه کلاس ان‌ای یی هم در کار نی‌!
۸-اگه یه دفعه دگه به خودت خیانت کنی و معتاد ببهی، دگه راه برگشت نداری: هم ‌ای چشم خودت اکهی و هم دیگران ایشت دوری اکنن. امونی خودت تک و تنها میون مشتی بدبخت‌تر‌ای خودت و خودت بهتر ادونی که تو زندون بدهی بالا یاووردن برای کسی‌ چون تو چکده فجیع و هول‌انگیزه. دگه پول خون ننه هم در کار نی‌.
۹-مو هرگز یه کمک ماهانه به هیچ قیمتی قطع ناکنوم، یه چیزی یه که مو بر عهده م گته و خودت ادونی که غیر ‌ای مو کسی‌ هنچی دلسوزیون ناکنه. مو ‌ای مهدی م با کلی‌ گپ قانع که ماه در میون دست کم آ پول بدهه، وگرنه اگه به مخت خودشنر، نصف آ پولی‌ هر از چند گاه ادا، البته آ دگه داره به لطف خدا گوچگدار ابودنه و مجبوره محتاط رفتار کنه حتی اگه مون و تو خوشمون نیه!
۱۰-اگه تو دوباره به اعتیاد برگردی، بعد ‌ای آ دفعه که دل مونت اشکه(یاد‌منه حتی گفتنر مو اگه‌ای همه خانواده م به رگبار ببندن دگه به اعتیاد برناگردوم، ولی‌ برگشتی و ‌ای مونت هم پنهون که تا غلامرضا سدید گفتی‌)مو دگه همه پیوندونوم خویشت قطع اکنوم و رک و راست قیدت ازنوم چون به هیچ رو ناتاهوم دگه ‌ای آ محمد‌علی‌ و رفتار نفرت‌انگیزی تحمل کنم!
۱۱-تصور بکن، تو دنیائی که دگه هچکه به هچکه نهه و دگه کسی‌ لرد نی‌ که به فکرت ببو، بیکسی و بدهکاری پایان پایانه، "ندرت ببهم و جونوم ندرت"ِ خوهون و دیگرون هم هچ فایده واقعی‌ یی برات نداره!
۱۲-منطقی‌، درست و اصولی ش یه یه که تو فورا وضعیت وخیم خودت درک کنی، خوی خودت و عزیزون‌ت کنار بیایی(ادونی همی‌ چند روز گذشته چند دفعه نوشتت که مو به کسی‌ کاری نداروم: کسی‌ که به کسی‌ کاری نداره کسی‌ هم به کسی‌ کاری نداره و یه یعنی‌ تباهی تو دنیائی که بیکسی داره واگیردار ابودنه!)و بیهوده مشت به بنبست نکوبی و به جاش مثلا رو دیوار بنبست ت نقش دروازه‌ای بکش و مثل بقیه همبندونت همکاری کن خوی سرنوشت‌ت تا در‌ی واز ببو. مو بارها خوی توم گو تو تو هفت سالگی اسارت‌ات آزاد ابهی. په بنند آروم زندگی‌ ت بکن و مونم هفته‌ای دو سه بار خویشت گپ ازنوم و دیدار اکنین. ما باید بتاهین ‌ای هم توانمند کنین، یه رفتار تو داره ‌ای مو ناتوان اکردنه و مو ناتاهوم خوی خوره توانوم دوست بمونوم. مو به انرژی م برای یه روزون سخت نیاز داروم. مو هم اتی داروم زندونی ابودنوم.
پس‌نوشت: یه گپون دو سه دفعه با دقت بخون و وضع خودت دریاب(در ضمن، تو تنها در چارچوب خانواده برای مو مهمی‌، بی‌ تعارف، اگه دوستمنری سال‌ها پیش ‌ای توم فاصله گتر، په فکر نکن که مو باید به ویژگیونی که تو تعیین اکنی تن بدهم، تو یکی‌ ‌ای چرخون گردونه‌ای، گردونه نهی!
حسین 
محض آگاهی‌ ت، مو رونوشت یه نامه به مهدی و هر که دلوم خواست هم ارستوم!

۱۳۹۸ اسفند ۱۲, دوشنبه

ای خ

ای خویش عزیز مو،
شهرت اصلی‌ باوا‌ی زنده یاد مو به صراحت و بی‌ تعارفی در بیان راستی‌ یر و پروا‌ی هچکه هم در یه مورد نداشت.
په منتظر نبه که  در جواب،‌ای مو تعارف و دروغ و دغل و توافق بیجا بشنوی.
ای تازه وارد، خالو، عزیز‌وم،
نادونوم خودت یه نامه ناهنجار‌ت نوشته یا کسی‌ برات نوششنه.
هر که نوششنه، به خوبی‌ روشنه که ذهن ژورنالیسم زرد زده و هیومن‌رایت‌بیزینسمنانهِ ناشیانه‌ای داره و حتی تو "علم"حقه بازی و تردستی و مفتخوری و فریبکار‌ی هم بسیار مبتدی یه و هچ فهم و فرهنگ و وجدان و تمدنی پشت انشا‌ی چاپلوسانه‌ش نیسته و تنها حرف راست توش هما "هلپ می‌"ِ سطر آخر‌ه: سلام روستایی طمعکار!
روستایی طمعکار‌ی که هنو گرد سفر ‌ای کوشی پاک نبوده به جای آغاز یه زندگی‌ سختکوشانه متکی‌ به همت خود‌ی برای سفارت کشورک خبیث و جنایتکار و ضد حقوق بشری مثل امارات موس‌موس اکنه!
امارات در کنار قطر(هر چند بعدا به دلایلی سفره ش‌ای یوونی جدا که)و عربستان سعودی و بحرین، ضد حقوق بشر‌ترین حکومتون یه سیاره ین، حتی‌ای رژیم منحوسی مثل جمهوری اسلامی هم بدترن!
یوون در کشتار صد‌ها هزار لیبیایی و سوری و یمنی و آوارگی میلیون‌ها انسان، و کمک مالی و نظامی  به القأعده و داعش و ده‌ها گروه مزدور جنگی‌ ای صد و سی‌ کشور دگه در همدستی با آمریکا و ناتو، دست مستقیم دارن.(نادیدی چکده شو و رو اصرار دارن که اسد ششصد هزار نفر‌ی کشته! هما اسد‌ی که نصف ارتشی کشته بودن!)
در تحریم غذایی و دارویی گوچون بیگناه یمنی دست مستقیم دارن.(نزدیک صد هزار گوچگ یمنی‌ای گشنه یی و بی‌ دارویی مردن!)
جایی‌ نمنده تو لیبی‌ و یمن و سوریه که یوون و همدستون غربی‌شون با خاک یکسان‌شون نکرده.
یوون کفر زمین‌شون در یاورده، فقط و فقط خوی پترو‌دلار، تا جایی‌ که کثافت هول‌انگیزی مثل عربستان، دوست و همدست اصلی‌ امارات، خوی پول ریاست شورای حقوق بشر سازمان مللی به دست یاوو و  محمد بن نایف، در کمال بیشرمی و به خواست خودی در ا‌زا‌ی پول،‌ای دست رئیس جمهور جنده‌دیپلمات فرانسه مدال لژیون دو نوری دریافت که.
اگه حمایت مشروط غرب، در عوض سرسپردگی مطلق،‌ای یوون نهر تا حالا دودمان یه شیخون مو گوه‌کس، گل به روت، به با‌د فنا روتر!
کاری که یوون خوی خوه‌برارون تنگدست و بی‌ پناه عربِ خوشون تو لیبی‌ و یمن و سوریه و بحرین(بخش شیعه)که، مغول در حق نیشابوری نکه، یا دست کم نشابوریون‌ای مغول انتظار‌ی نداشتن!
تو اگه ده دقیقه‌ای پروپاگاندِ مدیا‌ی مین‌استریمِ تحت کنترل صهیونیستون یهودی‌مسیحی‌-مسلمان(مثل العربیه)فاصله بگری و یه ریسرچ آگاهانه‌ای بکنی، متوجه ابهی که چکده یه نامه و لحن و محتوا‌ش فجیع و ضد بشری یه!
آ مدیا‌ی اهریمنی وجدان جهانی‌ ش ‌ای کار گسته تا حدود زیاد‌ی، ولی‌ مو شک نداروم که تو خوی دوچرخه ت و پرچم امارات و شعار‌و‌ن تو همی‌ استیتمنتی که زیری امضا‌ت هه، راه بکهی‌ای ونکوور به طرف تورنتو، بر فرض، با پشتوانه چند هزار دلار‌ی امارات، آدمون بسیاری ممکنه ایشت بپرسن: پهلوون، کشور قحطی یر که تو بریی سراغ اماراتی که تنها به خاطر شرکت هوایی‌ و باشگاهون خریده شده ش در غرب و شاپینگ‌مال گزر و بی‌ تمدن و فرهنگی‌ مثل دوبی‌ که در بهشت پولشووون و مافیا‌وون مالی و نفتی‌ جهانه، در غرب ایشی یاد ابو!
اسماعیل، بازی حقوق بشر غرب، یه بوم و دو هوایه و فقط گریبون حکومتونی اگره که تو دائره تسلیم و رضا‌ی غرب نهن!
اگه یه حقوق بشر، راستر و درستر، باید تا حالا صد دفعه ای  اسرائیل و عربستان و امارات و بحرین و قطر‌ی به لاهه کشیدر، به جرم جنایت علیه بشریت، بشریت! پرت و ارهیک مکرر!
همی‌ اتاوایی که تو عکس نخست‌وزیر ژیگولو‌منش نوکر کنگره یهودیون کانادا‌ش زتنه تو پروفایلت، اگه صباح ده میلیون دلار بدهه به یه شهروند باوجدان کانادایی و خویشی بگو جای امارات تو یه نامه عوض کن و بیا هنچی تبلیغی برای کشور خودت کانادا بکن، ممکنه بگو، نه مرسی‌، زندگی‌ مو ارزشی گیشتر ای  یه بیلبورد سیاره!
چرا؟
برای اینکه کانادا به رغم ظاهر شیک حقوق بشر‌ی و نوم نیکی‌ به عنوان پاسدار صلح جهانی‌، تو همه جنگون یه چند دهه گذشته(غیر‌ای حمله به عراق در دو هزار و سه با سرپیچی ژان کرتینِ نخست وزیر وقت)شریک بوده و دستی‌ به خون ملتون بیگناه آغشته یه، به ویژه در غارت آفریقا و جنگون داخلی‌ ش، به شدت درگیر بوده و تا حد نوکری بی‌ قید و شرط اسرائیل، آبروی ملت خودی برده.
کانادا هما کانادا‌ی پییر الیوت تردو‌یی(پدر محترم همی‌ بچه پر‌رو)نهه که تو روی ملکه انگلیس وییستا زیر بار زورگویی نیکسون نرو و نه تنها تن به تحریم مردم کوبا‌ش ندا بلکه سیستم آب و برق آ کشوری هم ساخت و هزاران کمک دگه ش که، و هنو که هنویه کوبا ‌ای کانادا دوست ارجمند خودی ادونه، به خاطر هما وقت!
بدبختانه کانادا تو یه دو دهه گذشته به دست کنسرواتیوون و بعد‌ی هم لیبرالون‌ای اساس تغییر که و تبدیل به یکی‌‌ای پفیوزون "جی سون" بو!
یه نگاهی به تاریخ یه چند دهه کشور خومون بکن بد‌ی چه نیرووونی میون ایرانیون در اپوزیسیون ‌ای همه منفورترن!
فورا و اول‌ای همه به نوم مجاهدین خلق ارسی.
به چه دلیل؟ به دلیل روشن خود‌فروشی به بیگانه: صدام، عربستان، آمریکا و اسرائیل!
بد‌ی چه نفرت و تحقیری نسبت به آدمونی مثل علیرضا نوری زاده جریان داره، بیچه؟ به دلیل نوکری و خایه لیسی‌ سعودیون!
غرب و کشورون عربی‌، جرات‌شون ناکه سراغ ما بیان، ولی‌ پرورده وون جمهوری اسلامی، در خود‌فروشی به بیگانه رکورد همه رسواوون جهان‌شون اشکه، بعد‌ای مجاهدین و کردون و بقیه پان‌پانیستون، اصلاح‌طلبون بی‌ وجدان، خارج کشور‌شون به گند همه چیز فروشی کشی‌!
همه یه ناکسونی که العربیه فارسی و بی‌ بی‌ سی‌ و رادیو فردا و صدای آمریکا‌شون پر کرده ‌ای اصلا‌طلبون کوچیده بعد ‌ای هشتاد و هشتن.
یوون آبروی هر چه ایرانی‌ شون تو دنیا بو، خود غربیون هم بارها ‌ای میهن و ملت‌فروشی یوون انگشت به دندان بودن.
تو فکر اکنی، اولین چیزی که بعد ‌ای خوندن یه پیام "حقوق‌بشری-هلپ می‌"ِ تو به ذهن سفیر امارات ا‌رسه چیه؟ احتمالا: آخ! یه ایرانی‌ خود‌ارزان‌فروش دگه!
بیچه مو تو نامه اولوم نشتوم و با حوصله بسیار برای توم آ همه گپ نوشت و حتی اشاره مم که به دامون و آب و دونه وون سر راه!
جان مو، امارات به یٔمن پول بی‌ حسابی‌ که داره، دارا‌ی یکی‌‌ای بهترین سیستمون لابیینگ جهانه، البته بعد ‌ای اسرائیل و خود غربیون، و حرفه‌ای‌ترین کادرون ممکنی در خدمت گته برای پیشبردِ بیلبوردی عقب‌ماندگی حکومتی ش و نگه‌داشتن مافیا‌ی قبیلهٔ ایش و نیاز چندانی به لابیگری تو با دوچرخه نداره، ولی‌ باز هم امکان داره که شعار‌ت تصحیح کنن(چون خوشونم خنده شون اگره ‌ای ادعا‌وون حقوق بشری تو!)و چند هزار دلار‌ی بدهن به تو و یواش‌یواش اگه بدیدن استعداد نشون ادهی ‌ای تو به کار بگرن برای جذب آدمون دگه و دادن سرویسون دگه، ولی‌ شک نکن که پشت چهره متبسم‌شون نسبت به "خدمتگزار‌ی" تو، به نوکرون‌شون احترام ناهلن و خویششون در حد هما نوکر رفتار اکنن!
ای یه داستانون زیاد میون هنچی آدمونی پیش یهته و دچار خفت و خواریون عجیب بودن.
برای یوون، مزدور همیشه تاریخ مصرف داره، بعد‌ی اگیزنی دور، و وای به حال کسی‌ که به نون مزدوری عادت کنه، دگه نه اتاهه نون زحمتکشی بخوره و نه ‌ای سبک زندگی‌ معمولی‌ بپذیره!
بیچه مو ‌ای گیشتر سید-آخوندون عزیز‌مون آدمون محترمی نادونوم! دقیقا برای اینکه چاپلوس و نوکر قدرت و بی‌ وجدانن!
زمان انقلاب، کوچک و گزر‌شون مثل موش‌ای یه اعلامیه شون اترسی، به محض اینکه جیم‌الف، قدرت مسلط بو، یدفعه گله‌ای حزب‌الهی یا کارمند شهرداری کهنو یا مخبر بودن و سیاهی لشکر تظاهرات!
یه نگاهی‌ بکن تو اینستا‌گرام(بیچه مو‌ای هنچی سایتونی بد‌و‌م ا‌یه!)نود درصد سید آخوندون عکس پرفایل‌سون خامنه‌یی یه، اگه چهار روز دگه، یه رژیم عوض ببو هم بی‌ درنگ ارباب عوض اکنن!
تو هم که الان عکس جاستین‌خانت زده( یاد بعضی‌‌ای رفتارون یه سید-آخوندون خوی خوانین اکهم، اعصاب‌و‌م اسیدی ابو!
دو راه در پیش داری: یا به نون مزدوری عادت اکنی یا اریی دنبال یه زندگی‌ با پشتکار و همت خودت!
اگه اویتت به راه اول بریی، دست کم بره هفت هشت سالی‌ درس بخون و راه و چاه دیپلماسی یاد بگه و دست کم با قیمت بالا‌تری تجارت وجدان کن، حتی تو همی‌ قلمرو پست هم، همت و پشتکار لازمه، وگرنه خرده‌پا امونی و بازیچه ارزون، اگه راه دگه‌ای هم اویتت بریی، باز هم نیاز به کوشش و آگاهی‌ و تجربه اندوزی داری، هچی به خاطر هچی به کسی‌ نادهن، خاطر‌ت جمع!
وظیفه مو نهه خوی تو بگوم یه کار بکن یا آ کار نکن، ولی‌ نامه خودت و جواب مو برای عباس و مسعود برست بد‌ی آوون چه اگون!( آیا فرج‌الله زنده یه؟ یاد‌تنه گفتوم به چه دلیل برای مو آدم محترمی یر؟)
نون مزدوری برکت نداره قوم خوش جویا‌ی نام مو!
یاد‌تنه در جواب‌ت برای پیوستن به انجمن شعر و غیره برات چه م نوشت! چون ادونستوم که هماتی هم دنبال چیز دگه یی غیر ‌ای شعر‌ی، دکانی برای"مبارزه"به سبک اپوزیسون جیم‌الفی!
مو حواس‌و‌م به خیلی‌ چیزون هسته حتی اگه ظاهر‌و‌م پرتگاه حواس ببو!
آدم اتاهه خدا و دین و غیره بگیزه تو آشغال‌دونی، اهمیتی نداره، یک و نیم میلیارد آدم دگه هستن که ‌ای خدا و اسلام به اصطلاح‌خوشون نگهداری کنن، درگیری خوی یه چیزون هزاران ساله، کار عقل و خرد نهه، برای اینکه یه چیزون ربطی به عالم عقل و خرد ندارن و مربوط به قلمرو ایمانن، ولی‌ آته ئیستی که اویتی خدمتگزار و جان‌نثار شیخون‌نفتی‌-قرآنی ببو، باید یه نگاهی‌ تو آینه بکنه و ‌ای پدر و مادر‌ی بپرسه که چه اشتباهی در تربیتی روی داده که به هنچی موجودی تبدیل بوده!
مبارزه با جمهوری اسلامی آری، ولی‌ آیا در خدمت امارات و عربستان؟ آوون خو ‌ای اولی‌ هم مفتضح‌ترن!
فریب برجون دوبی‌ نخو، بی‌ کمک مالی یه شیخون نفتی‌، طالبان و داعش، شش ماه دوام‌شون نایاوو!
جمهوری اسلامی نه، ولی‌ ایران چه؟ امارات یکی‌ ‌ای بدترین دشمنون استراتژیک ایرانه و همدست تحریم و حتی زمینه ساز جنگ علیه ایران و علیه کشور ما ادعا‌ی به اصطلاح ا‌رضی خطرناک داره!
یه روزی جمهوری اسلامی اکهه، ولی‌ فکر نکن که در هنچی عصر‌ی کسی‌ بتاهه فردا، پیشینه ناجور خودی در خدمت به بیگانه‌وون بشوره!
مواظب به اسماعیل، کسونی تو هما روبار، شلک-سمسیل و یاو‌فلفل‌شون اخو ولی‌ زندگی‌ سرفراز‌ی داشتن!
کاری نکن که فردا نتاهی پیش خودت سر‌ت بلند کنی!
یه نامه سراسر پفیوزی و چاپلوسی و زمینه چینی‌ برای مزدوری بیگانه یر!
حیف نوک فرح‌الله که استعداد خود‌ی تباه "پول آسون" کنه!
قاچاق‌فروشی و دزدی به یه کارون شرف داره!
خب، به قول باوا بعد ‌ای پند و اندرز و پیش ‌ای ذکر مصیبت: بس است دیگر، به عرایض‌ام خاتمه می‌‌دهم!
فدات
حسین

۱۳۹۸ اسفند ۱۰, شنبه

ندرت ع

به‌به و سلام "ای خدا را شنیده"ِ آته ئیست،

خیلی خوشحال بودوم و مبارک ببو که سرانجام برای بار دوم هم‌میهن بودین!

خوش یهتی به کانادا و امیدواروم که هر چه زودته تو یه کشور بی‌ همتا جا بکهی و زندگی‌ خودت پیش ببری!

مو شماره یکی‌‌ای دوستون صمیمی‌ م که بهتر‌ ای خودت نبو، آدم جونی یه، و سی‌ سال گیشته خوی همسر ژاپنی ش و دو فرزندی ونکوور زندگی‌ اکنن، ادهم که خویشی تماس بگری.

یه دوست، محسن فرد،  بازرگانه و تو کار واردات و صادرات مواد خوراکی.

اصلی‌ یزدی یه ولی‌ تو زاهدان و بلوچ گزر بوده.

آدم باحال و شعر‌دوستی هم هه وقتی‌ پیاله‌ای بزنه که همیشه ازنه.

اگوم که حواسی ورشت ببو، هر چند که خوشبختانه آدم مستقلی هستی‌، ولی‌ به هر رو مهمه که آدم تو شهر و کشور تازه ‌ای کسونی بشناسه و گاهی راهنمایی‌ بگره.

در باره شعر و شاعر‌ی هم، مو یکی‌ دو دهه یه که تکلیف خودوم خوی شعر و شاعر‌ی روشن کرده:‌ای شعر‌و‌م دوسته، نه شعر رایج، شعر آزمونی و بی‌ رابطه با بازار و هیاهووونی، ولی‌ کار و بار چندانی خوی جماعت‌ای پشگ-گیشتر شاعر نداروم.

آ کمیاب شاعر‌و‌نی‌ که هم که مو ممکنه گاهی خویششون دودرادور تماسی بگروم هم اهل انجمن و بزم و محفل شاعرانه اصلا نهن.

ونکوور دو سه دفعه برای شعر‌خونی دعوت بودوم ده بیست سال پیش و اصولا نه اتی و نه ونکوور و جاوون دگه خوی اهالی شاعر تماسی نداروم.

گاهی ممکنه  مجله‌ای ویژه شعر‌ی، ای  مو درخواست شعر بکنه، اگه خوشوم بیه ارستوم.

تازگیون مجله وزن دنیا، که گویا حرفه‌ای و ویژه شعر مدرنه، به وسیله مهدی گنجوی،‌ای مونی شعر خواست مونم یه فصل‌ای یه کتابی‌ م براشون رستا که قرار‌ه تو یه شماره تازه‌شون در بیه.

په در یه قلمرو، مو اهل خلوتوم و اصلا به درد ایجاد ارتباط تو و هچکسی دگه با بازار شاعر‌و‌ن ناخوروم.

هر وقت مشخصا فکرت که که ممکنه کاری‌ای دست مو برای تو قوم و خویش عزیز‌و‌م بر بیه بی‌ درنگ بگو که انجام بدهم.

شماره محسن فرد ارستوم برات، براش هم انویسوم که تو قوم و خویش عزیز مونی، زنگ بزن ورشی.

روی عزیز‌ت اچوکوم.

به امید دیدار‌ت روزی هر جا که بو

حسین

...

ندرت عزیز‌و‌م،
امیدوار هستوم که روزبروز زندگی‌ ت خوشته ببو.
جای درستی‌ یهتی و بخت بسیار یارت بوده چون دگه در کشورون غربی به روی دنیا داره بسته ابودنه، مگه به روی پولدارون کلان و کسونی که تخصص علمی‌ دارن.
ای فرج‌الله و موتور ایژ‌ی و خونه ش تو خاتون‌آوا نزدیک خونه خدا‌بیامرز، ملا‌حاجی و گوچگونی، خوب یادمنه.
نادونوم فرج‌الله هنو زنده یه، خدا عمر‌ی بدهه، یا نه.
به هر رو، یه آدم یکی‌‌ای بی‌ حاشیه‌ترین آدمون تو طایفه دورو و دغلباز و بسیار عزیز و دوست‌داشتنی سید و آخوندونر، کاری به کار کسی‌ نداشت و ‌ای همه رفتار نکوهیده قوم و خویشون عزیز‌مون، به ویژه چاپلوسی و غیبت، بر‌کنار‌ر.
حتی فکر کنوم زنی‌ هم‌ای یه طایفه نگه.
برای مو خیلی‌ جالب و احترم‌انگیز‌ر یه ویژگیون فرج‌الله.
چوکی عباس هم مثل خود‌شنر.
به خاطر آ خاطره‌وون دور و مبهم که اصلا ‌ای یادوم نروته چند نکته بسیار دربایسته در باره زندگی‌ تو کانادا خویشت اگوم تنها به یه دلیل که سی‌ و شش سال تجربه زندگی‌ در یه کشور و خوی هفتاد و دو ملتی داروم:
۱-بی‌ درنگ بره سر درس و کلاس زبان انگلیسی و همه حواس‌ت بده به یاد‌گیری یه زبان که‌ای شناسنامه برات مهم‌تر ابو(حتما خود دولت برای یه دوره شش ماهه یاد‌گیری زبان رایگان اهله و تو یه مدت کمک مالی هم ورشت اکنه)ای یه موقعیت برای یاد‌گیری درست و اصولی زبان، دست کم در حد‌ی که بتاهی تو یه کشور کار و باری برای خودت دست و پا کنی یا راه بگیزی، استفاده کن. یادت نرو که زبان کار یه عمر‌ه و آدم هر روز چیز تازه‌ای یاد اگره. تا اتاهی خوی دیکشنری دوستی کن. به ویژه انگلیسی به انگلیسی ش.
پناهنده وون یا مهاجر‌ونی که دل به یاد‌گتن زبان نادهن بعدا دچار مشکلون غم‌انگیزی ابهن.
۲-بعد ‌ای زبان، فورا بره دنبال یاد‌گتن یه کار درست و حسابی‌، یه حرفه‌ای که بتاهی توش پیشرفت کنی و زندگی‌ ت روش بسازی(اگه خواستی‌ شاعر‌ی هم بکنی بهتره اول بتاهی زندگی‌ خودت تامین کنی و نیازمند هچکه نبهی، حتا یا به ویژه برار و نزدیک‌ترین کس‌ت)
بعدا چه بخواهی چه نخواهی، به ویژه اگه در زبان و کار، پیشرفت نکنی، دچار یه دوره دلتنگی‌ شدید برای یار و دیار و خلاصه زندگی‌ ایرانی‌ ت ابهی. یه دوره اگه حواس‌ت ببو ا‌گذر‌ه، وگرنه ممکنه پناه به چیزی برای تسکین ببری:
۳-کسونی که‌ای فرهنگ اسلامی ا‌یان، مستعد افراط و تفریط در الکل و پناه‌بردن به خراباتن، حواس‌ت ببو که خوی نوشخواری صفا کنی(قلیون چه خوش است گاهگهی بکشی....)و هرگز به خودت اجازه ندهی که سوار‌ت ببو. ما به سادگی‌ یاو خوردن اتاهین الکلی ببهین(نمونه ش خودوم، که البته شرایط آ سالون ما و آزموده‌وون ما با نسل تو فرق داشت. مو البته دوازده سال پیش،‌ای خودوم‌ای همه آلایشون نجات دا:‌ای الکل و بنگ و کوکایین و خلاصه هرج و مرج محض، چهار سال پیش هم سیگاروم ترک که. آسیب زیادی‌م به خودوم ز‌ه ولی‌ بسی‌‌ای زندگی‌ سپاسگزارم که به مونی الهام دا که‌ای خودوم نجات بدهم.)
ونکوور شهر‌ی یه کارت‌پستلی. زیبایی‌ ش به حساب نایه، هواش هم‌ای همه جای کانادا بهتره اگه بتاهی به بارشتونی عادت کنی، ولی‌ بندر عجیبی‌ یه و اگه حواس‌ت نبو، خیلی‌ ز‌و اتاهی مبتلا و گرفتار ببهی.
بسیار مهمه که‌ای همی‌ اول بدونی خوی که نشست و برخاست اکنی.
۴-تا اتاهی‌ای یه افراط و تفریطون "من و تو"یی و ایران‌اینترناشنالی بپرهیز. حزبون و گروهونی هستن که کارشون دام‌هشتن برای تازه واردونی چون تویه. اگه واقعا اویتت خوی اسلام مبارزه کنی، بهترین راهی‌ یه یه که‌ای یه ویروس هزار و پونصد ساله بشناسی و ‌ای خودت نسبت به آ ایمن کنی. الحاد و کفر و کافر‌پیشگی من و تو پسند، پشتی یا اسرائیل‌ه یا آمریکا یا حتا عربستان سعودی، و کاربرد سیاسی داره. یه روز ممکنه چشم وا کنی و بدیدی که عمر خودت تلف حرف مفت کرده. حزب کمونیست کارگر‌ی و سلطنت‌طلبون رنگارنگ و نوکرون بیگانه خوی تئاتر‌ی فریبنده‌ای شعار و دروغ و دغل، منتظر صید تازه یه.
باور کن، هچ هنری در الحاد و ایمان نی‌، چون هر کدوم اتاهن جاشون به همدگه بدهن. گیشتر یه به اصطلاح آته ئیست‌و‌ن‌ای حزب‌اللهیون هم متعصب‌ترن.
تو الان دگه نیاز‌ی به شامورتی بازی نداری. پذیرفته بودی. بره دنبال کار و زندگی‌ . زندگی‌ جدی‌ترین چیزی یه که ما دارین، و همه اویشون همی‌ دارایی بی‌ جایگزین ‌ای ما بگرن یعنی‌ صرف حرف مفتی کنن.
ما ‌ای یه کشور و به ویژه  ای  یه طایفه‌ای ایایین که توش لاف و گزاف و خود‌نمایی و واقعیت‌گریزی و ‌ای همه بدته، تخریب استعداد و هوش و حواس، مثل حلوا خوردنه(کجائی‌ای حلوا‌ی سید و آخوند‌پسند!)
یه آدم درستی‌ زمانی‌ گفتی‌: اندازه خودت را بشناس، خودت را شناخته‌ای!
تا اتاهی‌ای یه گپون دهن‌پرکن تو‌خالی‌ فاصله بگه. به جاش روزی ده واژه نو بیاموز. کتاب بخون. یکی‌‌ای خوشیون ناب زندگی‌ کتاب‌خوندن یا فیلم‌دیستن یا ایجاد رابطه با دلبر‌ی به زبانی دگه یه. زبانی نو. زبان زندگی‌ در کشور نو.
۵-بی‌ زبون و کار و درست‌اداره‌کردن زندگی‌، دلبر و عشق و خلاصه زندگی‌ مشترک هم تبدیل به یه چیز‌ی افسوس‌انگیز ابو.
۱۰-۴-همه حرف: وقت خودت هدر نده! زندگی‌ مثل برق و با‌د ا‌گذر‌ه. چشم وا اکنی ادیدی چهل سال گذشته. په بکوش و برای خودت زندگی‌‌ای درست کن که حسرت نخوری. خیلی‌ خوشه که آدم بتاهه به قوم و خویشون خود‌ی کمک کنه، به ویژه کمک مالی، ولی‌ اگه حواس‌ت نبو، یه دفعه ادیدی انبوهی آدم چشم به راه کمک توین. نه اهلن زندگی‌ کنی و نه خوشون ارن دنبال کار و زندگی‌. مو تا حدود زیاد‌ی یه اشتباهوم که. تو نکن! هچکه خدا‌ی کسی‌ دگه نهه. کمک گهگدار بله، ولی‌ ایجاد وابستگی مالی نه! به پدر و مادر و بایی بی‌بی پیر با جان و دل کمک کن نه به جوونون مفتخور!
تو اگه خونه مو یهتر‌ی، برات بهترین غذا‌م درست اکه، یه گپونی که نشتوم و با حوصله برات نوشتوم حکم  هما پذیرایی‌ داره و نه تبلیغ و نصیحت.
بعد‌ها ادیدی که مو یه گپونوم بیربط ننوشت برای تو.
سی‌ و نه سال تجربه م چکند تو چند سطر.
روزگار‌ت خوش.
وقتی‌ دگه خوی هم گپ ازنین، الان مو به خاطر بیماری آمفیزم خیلی‌‌ای وقتون صدا‌م تعطیل ابو یا بعد‌ای کمی‌ گپ‌زدن اگره.  مو چندان آدم حرافی هم نهوم. برای همی‌ نوشتوم برات.
حسین

دیو شدم د

    دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیو‌چه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...