به پروانه مقام
با پای خود به پایان نرسم
چندی بدوم با پاهای پایان
میانِ دویدن بچمم
به سطحِ جاذبهِ غبار
آغازِ بی پا
نشئهِ نقشهِ پروانه
بله! بله! بله!
دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیوچه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...
چندی بدوم ...
پاسخحذفهیچ سخنی قادر نیست میزان سپاس مرا بابت شعر منتقل کند به ناچار به تشکری ساده بسنده می کنم .
ممنونم
ای انساناز! از همان روزهای غمگساری شما با من در مرگِ مادرم، که شگفتترین روزهای مصیبت در زندگی-ام بودند دانستم که با انسانِ ناز و درست و درمانی سر و کار دارم! قدرِ محبتهای بی دریغ و انسانیتِ آرام و بخشایندهات را میدانمای پروانهِ والا مقام!
پاسخحذفهمدردی و غمگساری ،کوچکترین کاری ست که یک نفردر لحظات سختی نسبت به دوستش انجام میدهد و قدردانی اولین کاری ست که انسانها بزرگ یاد میگیرند و کوچک های همیشه پست مانده ، هرگز یاد نمیگیرند .
پاسخحذفبزرگید که برای کارِ ِ کوچک من،این چنین باشکوه قدردانی می کنید .
باز هم سپاس.
بخشایندگی و مهربانی و استعداد والای دوستی کارهای کوچکی نیستندای پروانهجان!
پاسخحذفبه فدای تو و مرامات!