خاموشی با صداهای دور
نگاهام میکند
از ساحلی در صدارس نهنگان
با چشمانی که قارهها را میچماند
نگاهام میکند با
چشمانام بسته
هزارهها از کجا به جا از کی به اکنون رفتم هر بار همهِ جایگاه از یادم رفت آمد یادم همهِ هزارهها اینجا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر