۱۳۹۹ خرداد ۲۷, سهشنبه
۱۳۹۹ خرداد ۲۳, جمعه
هر چ
نفسنگ است
۱۳۹۹ خرداد ۲۱, چهارشنبه
درودها ب
۱۳۹۹ خرداد ۱۹, دوشنبه
درودها ف
درودها فرهتا،
امیدوارم که خوب و خوش باشی یا دست کم خسته نباشی،
من دیشب دو بار نزدیک بود بمیرم.
یعنی اگر با معجزهای خود تن به خود نیامده و از جا نپریده و درست در لحظه قطعی خفگی، نفس گرفتار را با سرعت و شدت بیرون نداده بود حتما میمردم.
این اتفاق دو بار افتاد، انگار مرگ با همه وزناش روی جانام افتاد طوری که دیگر از خوابیدن میترسم میترسم که خواب بکشدم یا تن دیگر به گاه، یاری نکند و دلام از کار بیفتد.
من پیشترها بارها در خواب دچار حالت خفقان شده بودم ولی همیشه پیش از به خطرافتادن بیدار میشدم و نفسام را رها میکردم ولی جوری که دیشب غافلگیر شدم هرگز نشده بودم.
روز جمعه یک خانم دکتر متخصص ریه به من زنگ زد: ویزیت تلفنی(از دو روز پیش به من خبر دادند که میان هشت صبح تا هشت شب این دکتر تماس میگیرد، انگار از طرف بیمارستانام این قرار ماهها پیش جور شده بود.)
بر خلاف دکتر خانوادگیام که پنج دقیقه هم درنگ نکرد این دکتر به راستی وقت گذاشت و بسیار پرسید و با دقت به جزئیات گوش داد.
قرار شد برایم دو پمپ تازه بنویسد(یکی ش باید همانی باشد که تو میگفتی. من بی غیرتی بزرگی کردم و دیر جنبیدم و نتوانستم تو را باخبر کنم و راهنمایی بگیرم برای این ویزیت)پرسید "ادور"را تا کنون به کار بردهای؟
گفتم آره، ولی یادم نیامد که این پمپ(اگر همان گونهِ کپسولییی باشد که به کار میبردم به درد نخواهد خورد چون پیوسته دچار سرما خوردگی میشدم)کارگر نبود.
قرار شد مرا برای اسکنینگ ریه بفرستد.
هر بار به دکترم میگفتم مرا به یه متخصص معرفی کن، میگفت نیاز نداری.
خلاصه چنین حال و روزی دارم.
۱۳۹۹ خرداد ۱۵, پنجشنبه
دیو شدم د
دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیوچه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...

-
به خواهرزادهام وحید رشتهداری شیدا نخستین "عشقِ زندگیِ من" بود! یک عشقِ به راستی گیومهنشین! روزی طرفهای عصر، داشت ا...
-
الان، دوستی، محسن شمس، ویدئویی برایم فرستاد، با چند خط تلخ، مبهوت. دیدم و تنام سیخزار شاخ شد. لینک آن را پایین همین نوشته میگذارم. رف...
-
جریانِ این عشقِ ریشنفکرانِ اسلامیرانیست به موی گندیده چیست؟ آیا این یک فتیشِ نوین است؟ آیا این مو از پیازمو گندیده یا از سیرمو؟ از...