دیگر از مایعاتِ افتخارِ هرمسیاش این که کس ندانستی و دانستننتوانستی که خود آیا آن جناب آفتابِ زمانه بود یا آفتابهِ زمان!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
در د
در دامِ وزن افتادهام پری در سایهِ کوهی

-
دو ساعت پیش در تظاهرات خبرِ رضا را شنیدم، گیج شدم و آه پشتِ آه از نهادِ پشتِ نهادم برآمد به خانه که برگشتم عجیب شدم! ما از آغازِ مونت...
-
ای خفن من، الان انگشتانام را با آهنگی مجهول، به رقص آوردهام تا برای تو بنویسم. برای تو طوری مینویسم که دعا میکنم. دعایی در ...
-
در پاسخِ این فرستهِ دوستام راضیه در تلگر ا م: "من دهه پنجاهی هستم! من پیتِ حلبی هم قد و قواره خودم را روی یخها به سوی شعبه نفت ه...

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر