۱۳۹۰ خرداد ۶, جمعه

کشورهایم


کبریت روشن و ماهی‌ خام می‌‌خورد : 


شمال این عمر 
در ایگلوی دوزخ بدو گذشت
جنوب این عمر
بر اجاق پردیس اسکیمو
یا یخ زدم شعله ور
یا سوختم منجمد  

۲ نظر:

  1. چقدر ساده و عمیق به دل رفت، بر اجاق اسکیمو یا منجمدانه سوختن حسی‌ست که عمیق داغش مانده است و عاجزمان کرده بود از توصیفش.

    پاسخحذف

دیو شدم د

    دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیو‌چه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...