۱۳۹۱ بهمن ۱۲, پنجشنبه

این دفعه نام‌



این دفعه نام‌ از دفعه‌ات
چه شیک گذشت!   چه آراسته!   
به اندراس و کندر  عتیقه‌‌ و بخور
با عکس و حرف‌هایی‌ از پشت و پسِ پری
پریِ روزگارِ  پرکنده از روز‌های نامه
و از شیوعِ افسوسِ فرزانگان
تو که چنان ژنده بیگانه
می‌‌گذشتی از خیابان‌-آدم‌ها
که فیل‌های تابلو با خرطوم‌های نعره‌
می‌ کشیدندت بیا!
بیابان از اینجا بر می‌‌خیزد!
تو که در کافه‌ها چنان کنج می‌‌نشستی
چنان کنجد‌آسا بر آتش زیر سکوت
که وقتی‌ سطری از سرت خیز می‌‌گرفت
کوچه می‌‌داد فضا‌ی دود و همهمه تا
گلّه‌ی نعره از خواب باز بگذرد
این دفعه را فراموش کردی بیاندازی
پیش از آنکه بگیرانی    نامی‌   دیگر
فرود آمد بهمن بر ساقه‌ی خاکستر




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دیو شدم د

    دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیو‌چه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...