اگر آب یادش برود
اگر در رقص
شمشیر آب شود
بریزد از شانهِ جلاد
اگر خطِ میخی بروید
از سایهِ سرِ خمیده بر نطع
اگر تنِ تشنه با
دستهای بسته از پشت
پشتهِ شن شود
شنِ پشتههای پاشان
اگر
دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیوچه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر