سگام جوری نگاهم میکند که انگار
تو که سگ نداشتی
داشتی هم مالِ تو نبود
سنگ هم میداند که سگ
مالِ زمین است
سنگام جوری نگاهم میکند که
انگار
تو نامِ آیندهِ منی
دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیوچه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر