ای دو چشمِ وا
در آینهِ سینه
به سینه
در دمِ پلک و
بازدمِ تاریکی
از پشتِ شاخهش
آذرخشِ پنهان
غیر از
غیر از
شاخه
چه دید
دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیوچه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر