یکی آمده میگوید من
مرگ را اداره میکنم
مردههای بوگندو را اخراج
به جایشان شقایق می نشانم
شقایقهایی وفادار
به اصولِ کرم
کرمِ مهندسی شده
کرمِ راندماندار
چرا یکدفعه یکصدا
جمجمهها روده بریدند
اسکلتها گودرزیدند؟
۱۳۹۷ مرداد ۲۳, سهشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
دیو شدم د
دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیوچه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...

-
به خواهرزادهام وحید رشتهداری شیدا نخستین "عشقِ زندگیِ من" بود! یک عشقِ به راستی گیومهنشین! روزی طرفهای عصر، داشت ا...
-
الان، دوستی، محسن شمس، ویدئویی برایم فرستاد، با چند خط تلخ، مبهوت. دیدم و تنام سیخزار شاخ شد. لینک آن را پایین همین نوشته میگذارم. رف...
-
جریانِ این عشقِ ریشنفکرانِ اسلامیرانیست به موی گندیده چیست؟ آیا این یک فتیشِ نوین است؟ آیا این مو از پیازمو گندیده یا از سیرمو؟ از...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر