۱۴۰۲ اردیبهشت ۱۹, سه‌شنبه

پا پ



پا پشتِ پا درازایم را پهنا می‌‌کنم

قاتلی با تنِ مبّدل

در باغِ وحشِ یک رُمان

کرگدنی گرفتار در شاخِ نوزدهم

پا پشتِ پا درازایم را پهنا می‌‌کنم

پهنایم را دراز وُ هیچ

هیچ یادم نمی آید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دیو شدم د

    دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیو‌چه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...