۱۴۰۲ اردیبهشت ۲۸, پنجشنبه

در ک

 

در کفشِ این بیابان حتما ریگِ دومی هست

در ریگِ دوم و بی‌ شمارم‌اش شاید

پا‌برهنه‌ای دنبال کبوترش می‌‌گردد

این روزها اگر مرا قهقهنده و جهنده و چمنده

در خیابان دیدی

بدان که هندوانه‌ای فضایی خورده‌ام

و موجودی در کلاه‌ام

آواز‌های ژیندوسی می‌‌خواند

تا تو از رقصِ کوه‌ها چه بویی

 




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دیو شدم د

    دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیو‌چه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...