بر سینهام بارِ غبار
سپید و خاکستری
غبار بارهای چندین و چند سینه
بر سینه ام
بارهای غبارِ سینه به سینه
هر چه ستاره ریخت تکاندم
هر چه تکاندم ستاره ریخت
گردنام از ستاره و تکان٘ سبک
گردنام ساقهِ غبار
سرم بر تنِ بادِ گِرد
سرِ گِردباد بر تنام
دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیوچه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر