شبها درخت میشوی که شوی
یوزِ روزها
پرهیز کن ز پُف
که شعلهِ خوشبو شود خموش
تندی بگیر
از بادِ چُست و سایهِ چابک
پفیوزشادکن مشو ای یوزِ یوزها
هزارهها از کجا به جا از کی به اکنون رفتم هر بار همهِ جایگاه از یادم رفت آمد یادم همهِ هزارهها اینجا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر