۱۳۹۵ مهر ۱۳, سه‌شنبه

نرم و آرام


به از کودکی تا اکنونِ پسرِ دخترِ خاله‌ام: سیروس مرسلپور


نرم و آرام
پنج حرف و
دو چکه
که جایی‌ دور از این کشتیِ جفت‌ها و
بادبان‌های خیس از شتاب و
شایعه
می‌ بارد
می‌ بارد و بارانِ نوح را
می‌ شوید و
می‌ برد و
می‌ ریزد
توی چهار حرف و
دو چکه
ژرف و
مواج

۲ نظر:

دیو شدم د

    دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیو‌چه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...