۱۳۹۶ آبان ۱۲, جمعه

متعه‌لق


متعه‌لق
متعه‌لقا
با این تکانی که به مرده می‌‌خوانند
من هیچ نسبتی با تن‌ ندارد
هر نسبتی که با تن‌ داشت
در عوالمِ نسبتِ آلبرت با کبیر بود
کبیرِ کوچولو
فرشِ کبیر
رستورانِ کبیر
آقا‌بزرگِ لشکری از متعه‌لق
متعه‌لقا هیچ

۱ نظر:

دیو شدم د

    دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیو‌چه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...