اگر به من بگویند ما معتقدیم که تو
همان حفیظالرحمنخانی که نیمه شبی در ازل
سانفرانسیسکو را
حسین شرنگ باشم اگر انکار کنم
مرا چکار به عقیده
این سوراخ کون را همه دارند
دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیوچه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر